شعر جهان
شارل بودلر: در ستایش ابرها

شارل بودلر: در ستایش ابرها
شارل بودلر: در ستایش ابرها
چه کسی را بیشتر دوست داری، بگو ای مرد معمایی؟
پدرت، مادرت، خواهرت یا برادرت را؟
نه پدری دارم، نه مادری، نه خواهری و نه برادری.
دوستانت را؟
واژهای را به کار میبری که تا به امروز برایم گنگ مانده.
وطنت را؟
نمیدانم کجای زمین است.
زیبایی را؟
دوستش میداشتم اگر که الهه و جاودان بود.
طلا را؟
آنگونه از آن بیزارم که شما از خدایان بیزارید.
پس دلبستۀ چه چیزی هستی ای غریبۀ عجیب؟
دلبستۀ ابرهایم…
ابرهایی که در گذرند، آنجا، آن بالا…
ابرهای شگفتانگیز
مترجم: داریوش شایگان
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
جملههایی از آرتور شوپنهاور
-
تحلیل شعر2 ماه پیش
نقد آخر شاهنامه/ فروغ فرخزاد
-
شاعران ایران1 ماه پیش
متن کامل سخنان محمدرضا شفیعی کدکنی دربارۀ خانلری و نیما
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی2 ماه پیش
ایران درّودی و درسهایی از زندگی عاشقانه و شکوفایش
-
تحلیل نقاشی2 هفته پیش
درنگی در نقاشیهای سهراب سپهری
-
موسیقی سنتی2 ماه پیش
هنرنمایی همایون شجریان و نگار اعزازی
-
لذتِ کتاببازی2 ماه پیش
نظر ایران درّودی دربارۀ شعر احمد شاملو
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی2 ماه پیش
استیون برت: چرا مردم به شعر نیاز دارند؟