پنجرهای برای لبخند به زندگی
یک توصیۀ دلسوزانه از چارلز بوکفسکی برای انسان مدرن امروز!

یک توصیۀ دلسوزانه از چارلز بوکفسکی برای انسان مدرن امروز!
داشتن اوقات فراغت خیلی مهمه. بدون توقف کامل و برای دورههای طولانی هیچکار نکردن. تقریبا تمام زندگی رو هدر دادهایم. چه بازیگر باشی چه یه زن خانهدار. باید بین نقطههای اوجهای زندگی مکثهای طولانی داشت و عملا هیچکار نکرد. فقط روی تخت دراز کشید و به سقف خیره شد. این خیلی خیلی مهمه. هیچ کار نکردن. و در جامعهی مدرن چند نفر این کار را میکنند؟
خیلی کم. برای همین است که همه دیوانه، شکستخورده، عصبانی و پر از نفرتاند. قدیمها، قبل از اینکه ازدواج کنم یا اینکه زنهای زیادی توی زندگیم باشن،
پردهها رو میکشیدم و سه چهار روز از رختخواب نمیاومدم بیرون. جز برای دستشویی رفتن یا خوردن یک کنسرو لوبیا. بعد از این چند روز لباس تنم میکردم
و میرفتم بیرون که قدم بزنم. خورشید درخشان بود و صداها سحرآمیز. احساس قدرت میکردم، مثل یک باطری شارژ شده. ولی میدونی اولین ضد حال چی بود؟
اولین چهرهی انسانی که توی پیادهرو میدیدم. نصف شارژم رو از دست میدادم. صورت هیولاوار، تهی، گنگ و بیاحساس، پر شده از سرمایهداری…مظهر روزمرگی. و تو میگی: اه، نصفش رفت. ولی هنوز ارزشش رو داره چون نصفش باقی مونده. من منظورم داشتن افکار متعالی نیست. منظورم نداشتن فکر است، از هر نوع. بدون داشتن اندیشهی پیشرفت، بدون هیچ تصوری از بیشتر جلو رفتن. مثل یک حلزون بیصدف. خیلی زیباست.
منبع:
سوختن در آب، غرق شدن در آتش
چارلز بوکفسکی
ترجمه پیمان خاکسار
نشر چشمهدلسوزانه از چارلز بوکفسکی برای انسان مدرن امروز!
ص185
یک توصیۀ دلسوزانه از چارلز بوکفسکی برای انسان مدرن امروز!
مطالب بیشتر
2. مت هیگ: توصیههایی برای یک انسان
3. وین دایر: رشد چهار مرحلهای انسان بالغ
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
جملههایی از آرتور شوپنهاور
-
تحلیل شعر1 ماه پیش
نقد آخر شاهنامه/ فروغ فرخزاد
-
شاعران ایران3 هفته پیش
متن کامل سخنان محمدرضا شفیعی کدکنی دربارۀ خانلری و نیما
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
ایران درّودی و درسهایی از زندگی عاشقانه و شکوفایش
-
موسیقی سنتی4 هفته پیش
هنرنمایی همایون شجریان و نگار اعزازی
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نظر ایران درّودی دربارۀ شعر احمد شاملو
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
استیون برت: چرا مردم به شعر نیاز دارند؟
-
موسیقی کلاسیک1 هفته پیش
یک عاشقانۀ آرام از یوهان پاخلبل (Johann Pachelbel)