انتقاد
فریده حسن زاده: چرا ادبیات ایران جهانی نمیشود؟
فریده حسن زاده: چرا ادبیات ایران جهانی نمیشود؟
(متن کامل)
شاعر و نویسندهی ایرانی دچار کمبود ِ شدید ِ مطالعات ادبی در سطح جهان است. توقعش از شعر و داستان محدود میشود به احساسات و اندیشهها و تجربههای شخصی؛ بیهیچ تلاشی برای رسیدن به مرزهای جهانی و فراتر رفتن از آن. مقایسه کنید کتابهای منتشرهی نویسندگان ایرانی را با خارجی و ببینید که حتی در کتابهای کم ورق و نازک نویسندگان ایرانی، زمان به اندازهی قرنی بر خواننده می گذرد زیرا توضیحات اضافی بر توصیفات موجز میچربد.
حال آنکه هنگامِ خواندنِ قطورترین کتابهای نویسندگانی مثل «داستایفسکی» یا «رومن گاری» یا «الزا مورانته» مطلقا گذشت زمان را حس نمیکنیم.
در مورد شعر: به عنوان کسی که بیش از سی سال است به طور تخصصی روی ترجمهی شعرو زندگینامهی شاعرانی از همهی کشورهای جهان کار می کند باید بگویم شعر امروز ایران عقب افتادهترین دوران خود را طی میکند و ما جز چند چهرهی انگشتشمار هیچ برگ برندهای برای روکردن به آن سوی مرزها نداریم. آیا در هزاران هزار شعری که در نشریات و سایتها و کانالهای تلگرام به چاپ میرسند، هیچ نشانی از آن چه «بلاگا دیمیتروا» شاعر ملی بلغار به درستی دریافته است، مییابید؟:
هر شعرت را چنان بنویس
گویی آخرین نوشتهی توست.
در این قرن ِ آکنده از رادیواکتیو
آمیخته به تروریسم،
پرواز با سرعت ِ مافوق ِ صوت،
مرگ در ناگهان ِ هولناکی از راه میرسد.
هر یک از کلماتت را چنان به کاغذ بسپار
گویی آخرین وصیت تو پیش از اعدام است،
پیام ِ کوتاهی کنده شده بر دیوار ِ زندان.
حق ِ دروغ گفتن نداری،
حق ِ بازیهای ظریف ِ لفظی.
هیچ فرصتی باقی نمانده
برای جبران ِ اشتباهاتت.
هر شعرت را
بیپروا بنویس،
بیذرهای ترحم، با خون –
– چنان که گویی آخرین نوشتهی توست.
به علاوه برای جهانی شدن باید ترجمههای خوب از آثار خوب عرضه کرد که امکانش هنوز در ایران میسر نیست. چند شاعر و نویسنده میشناسید در ایران که بتوانند آثار خود را به انگلیسی یا فرانسه ترجمه کنند یا مترجم خوب برای آنها بیابند؟
تک و توک نامهایی که در عرصههای بینالمللی درخشیدهاند مثل سیمین بهبهانی یا فروغ فرخزاد، دیده شدن و شنیده شدن ِ خود را در آن سوی مرزها مدیون مترجمان پر قدرتی چون دکتر فرزانهی میلانی یا امثال دکتر دیویس بودهاند. یا دکتر اسماعیل خویی که خود به دو زبان انگلیسی و فارسی میسراید. اینها توانستهاند جوایزی بینالمللی را نصیب خود کنند. خود من به خاطر بازار کساد نشر شعر در ایران سالهاست اشعارم را به زبان انگلیسی مینویسم و چاپ ِ آنها در نشریات آن سوی مرزها باعث شده تا اولین ایرانی نامزد جایزهی پوشکارت باشم.
عامل بازدارندهی دیگر برای پرورش شاعران و نویسندگانی که بتوانند در فهرست کاندیداهای پر قدرت ِ جهانی بدرخشند، نبود ِ رقابتهای سالم در داخل کشورمان است. جوایز دچار دو دستگی شدهاند: درست عین احزاب سیاسی. دیگر حساب ادبیات از جناحهای قدرت جدا نیست. و برای اعلام بیطرفی بهترین راهی که به نظر داوران ِصاحبنظر رسیده، اهدای جوایز ادبی به بازیگران ِ نویسنده و مترجم است!
باز هم بگویم؟
منبع: روزنامۀ همشهری (با حذفیات)
فریده حسن زاده: چرا ادبیات ایران جهانی نمیشود؟
مطالب بیشتر
1. کامیار عابدی: فریده حسن زاده و ترجمۀ شعر جهان
2. وفاداری تا حد نامرئی شدن نوشتۀ ساموئل هزو
3. تأملی در قلندران چهار پا نوشتۀ فریده حسن زاده
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
حال خوب3 هفته پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند