معرفی کتاب
نگاهی به رمان «روزگار سخت» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا
نگاهی به رمان «روزگار سخت» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا
شهره احدیت: این روزها در بحران کسادی بازار همه چیز که شامل اوضاع و احوال چاپ و نشر هم میشود شاهد انتشار جدیدترین کتاب ماریو بارگاس یوسا هستیم که به همت نشر نیماژ به بازار آمده است. اینکه یوسا کتاب را در سال 2019 منتشر کرده و اینک با ترجمهای خوب که از اسپانیولی صورت گرفته روی پیشخوان کتابفروشیهاست، مسلما خبر فوقالعادهای است.
هنر یوسا در تمام رمانهایش پیوند ادبیات با سیاست است. اما این پیوند چنان است که رمان به سوی سیاستزدگی حرکت نمیکند و خواننده را نیز خسته نمیکند. یوسا در بیشتر آثارش، داستانی از زیرساختهای سیاست نظامهای دیکتاتوری روایت میکند؛ اما نوع روایت آنچنان نظاممند و باورپذیر است که خواننده را با خودش همراه میکند و طعم یک ادبیات خاص را به او میچشاند.
بیتردید یوسا میراثدار بزرگترین نویسندگان جهان است که توانسته اینچنین تاثیر آنها را درونی کند و خالق سبک وشیوه خود باشد. او در بیشتر کارهایش از امریکای لاتین میگوید. از جنجالها بر سر قدرت بر سرزمینهایی که به لطف دیکتاتورها مردمانشان اسیر در فقر و جهل ماندهاند. یوسا در روزگار سخت به سراغ کشوری دیگر از امریکای لاتین میرود؛ گواتمالا.
در گواتمالا دیکتاتوری با صادرات موز آغاز میشود. همین میوه خوشمزهای که امریکاییها زیاد دوست دارند و مایلند با قیمتی مناسب به دستشان برسد. به همین دلیل امریکا باید به گونهای حضور خود را در گواتمالا نهادینه کند و چه بهانهای بهتر از توهم حضور شوروی در منطقه. در روزگار سخت یوسا همچنان با رفت و آمدهای مکرر زمانی که از شگردهای زیبای کارهای اوست ما را دوباره به دومینیکن میبرد تا حضور تروخیو را به یاد بیاوریم که سور بز را به یکی از ماندگارترین شاهکارهای ادبی دنیا تبدیل کرده است. رمان سور بز ماجرای واقعی زندگی رافائل تروخیو، یکی از بدنامترین و فاسدترین دیکتاتورهای امریکای لاتین است. او 31 سال بر کشور دومینیکن سایه وحشت و ترس افکند که از سیاهترین دوران سیاسی تاریخ آن کشور محسوب میشود.
داستان به شخصیت و زندگی تروخیو و ماجرای کشته شدنش به دست افسران ناراضی از حکومت میپردازد؛ اما همان طور که گفتیم به شیوه خاص یوسا. داستان رمان در دو برهه زمانی و در سه خط داستانی روایت میشود. خطوط و زمانهایی که در هم تنیدهاند. روزگار سخت روایت روزهای سختی است که با کودتا علیه خاکوبو آربنر و سپس کشتن کاستیو آرماس توسط ایالات متحده بر سر مردم گواتمالا میآید. امریکاییها در جریان این کودتا با خباثت و استفاده از ابزار رسانه تلاش کردند با چسباندن دولت «آربنز» به بلوک شرق و کمونیسم، کودتای نظامی علیه او به راه بیندازند تا منافع خود در تجارت موز را حفظ کنند. این کودتا موجب شد سالها تلاش و مبارزه مردم گواتمالا برای پایان دادن به نظامهای سلطنتی بر باد رفته و بار دیگر کشورشان به مدت 40 سال تحت حاکمیت شاهان بیکفایت و استعمار امریکا قرار گیرد.
اگر سور بز را خواندهاید، به نظرم از خواندن روزگار سخت لذتی مضاعف خواهید برد. بارگاس یوسا خود را رئالیست میداند. اما توجه کنید که رئالیسم نویسنده امریکای لاتین قرن بیستم را نباید با رئالیسم قرن نوزدهم اروپا مقایسه کرد. به همین دلیل است که رمانهای او جدا از ادبیت همراه با سندیتی هستند که خواننده را مرعوب میکنند و روزگار سخت پر از این لحظههای اعجابانگیز است. به نظر من به عنوان یک مخاطب رمان، زمانی یک اثر میتواند مخاطب را جذب کند که به اندازه خود زندگی تنوع داشته باشد. رمان، واقعیت زندگی آدمی است با جنبههای گوناگونش. هنر یوسا در نشان دادن لحظههای زندگی بینظیر است .همین است که در میانه جنگ و خیانت و کشتار رگهای از عشق لطافتی بینظیر در هوا میپراکند و تا آخر مخاطب را گیج برجا میگذارد که پایان این عشق به کجا رسید.
هنر یوسا در این نگاه چند جانبه است. او هر بار بعد تازهای از سیاست و خشونت دیکتاتورها را به ما نشان میدهد و همین است که رمانهایش مثل خود زندگی آغشته به سیاست و عشق، دروغ و خیانتند؛ انگار زندگی ناگزیر از اینهاست. اما به گمانم در روزگار سخت، یوسا با نگاهی انسانیتر و مهربانتر به دیکتاتورها و اطرافیانشان نگاه میکند. در روزها و سالهای بعد، مارتا بارها آن ماشین را به یاد آورد که با چراغهای خاموش و سرعتی سرسامآور از خیابانهای تاریک محله سانفرانسیسکو، قدیمیترین محله شهر گواتمالا، میگذشت. نمیدانست دیگر پایش را به این شهر نخواهد گذاشت، به کشوری که آن طور بهتزده ترکش کرده بود.
در حالی که قادر نبود وقایع پیرامونش را تحلیل کند. فراموشش نشد که شاید برای اولین و آخرین بار در زندگی با ترس مواجه شد. بارگاس یوسا نمایندهای تمام قد برای ارایه زندگی مردمان تیره روز سرزمینهای امریکای لاتین است؛ سرزمینهایی که او خشونت را ریشه روابط میان افرادشان میداند و آن را بیهیچ کم و کاستی در رمانهایش به خوانندگان عرضه میکند. میتوان با کمترین تردیدی گفت یوسا یکی از مظاهر اصلی امریکای لاتین است که توانسته است با کلمات تصاویری به قدرت سینما را پیش چشم مخاطب بگذارد و با نشان دادن قدرت کلمه با دنیای دیکتاتورها مبارزه کند.
انتظار بیپایانی بود. آسمان پر از ابر بود و ستارهها دیده نمیشدند و خیلی زود باران گرفت. صدای ناهماهنگ برخورد قطرات باران به کاپوت ماشین او را به لرزه انداخت. بالاخره، سر و کله گاسل به همراه افسری پیدا شد که بارانی نایلونی به تن داشت. در دستانش چراغی روشن بود… رمان روزگار سخت، ترجمهای روان و دلچسب دارد که به خواندن و پیشبرد داستان کمک میکند. کتاب را «مهدی سرایی» ترجمه کرده است که من برای اولین بار است از ایشان اثری میخوانم و باور دارم کاری در خور نام یوسا را در این رمان ارایه کرده است.
در مقدمه کتاب آمده است که از مشاوره استاد «عبدالله کوثری» برای ترجمه دقیق کتاب بهرهها بردهاند که این خود وزن کتاب را دوچندان میکند. برای این مترجم جوان آرزوی موفقیت بیشتر دارم و امیدوارم از روزگار سخت عالیجناب لذت ببرید.
منبع: روزنامۀ اعتماد
نگاهی به رمان «روزگار سخت» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»