با ما همراه باشید

تحلیل داستان و نمایش‌نامه

واکاوی داستانِ خانه‌ی آرزو نوشتۀ کیپلینگ

واکاوی داستانِ خانه‌ی آرزو

واکاوی داستانِ خانه‌ی آرزو نوشتۀ کیپلینگ

* دوست عزیز برای مطالعه‌ی این بخش لازم است ابتدا خلاصه‌ی داستان را بخوانید.

واکاوی داستان خانه‌ی آرزو

خانه‌ی آرزو نوعی تلاش برای معنا دادن به مصایب و آلام زندگی است. در ابتدای داستان می‌بینیم خانه‌ی خانم اشکرافت جایی است که دائم در بیرون آن صدای عبور اتوبوس می‌آید. داستان با القای رفتن و گذشتن آغاز می‌شود. صدای اتوبوس‌های تفریحی مانند زنگی است که هر بار رفتن و عبور را متذکر می‌شود. خانم اشکرافت زنی عاطفی با عشق‌هایی مازوخیستی است. گاه عاشق مردی متاهلی می‌شود و با زن وی درگیر می‌گردد و گاه به مردی دل می‌بازد که وابسته به مادرش است و او را ترک می‌کند. گویی او دریافت نکردن و محرومیت عاطفی را حق خود  می‌داند و به عشق خودآزارانه نگاهی ارزشی دارد که انگار نوعی محک برای تحمل و صبوری وی است.

او در خانه‌ی آرزو درد و بلای معشوق را برای خود می‌خواهد. مرد به او بی‌رغبت است و زن به جای دو نفرشان دوست می‌دارد و فکر می‌کند با فداکاری در راه عشقی که اصلا محقق هم نشده اجر نصیبش می‌شود. خانم اشکرافت زنی عامی است. بنابراین طبیعی است نویسنده عشقی را که حاصل آگاهی است و در آن تعهد و دلسوزی و احترام و دانایی وجود دارد به تصویر نمی‌کشد زیرا این نوع از عشق‌ها حاصل ممارست و دانش است و با شخصیت ساده و سطحی خانم اشکرافت جور درنمی‌آید. حال و هوای داستان خانه‌ی آرزو و عشق یک طرفه‌ای که اریک فروم آن را نه عشق که پیوند تعاونی می‌نامد بسیار شبیه عشق‌های توصیف شده در سبک ادبی عراقی است. سبکی که معشوق همه چیز است و عاشق مقامی دون دارد. این داستان محتوایی شبیه این بیت‌ها از حافظ و سعدی دارد.

(حافظ)

گر تیغ بارد در کوی آن ماه

گردن نهادیم الحکم لله

و (سعدی)

چه کنند اگر تحمل نکنند زیر دستان

تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشاهی

مطالب بیشتر

  1. درباره‌ی رُدیارد کیپلینگ

 

 

برترین‌ها