اختصاصی کافه کاتارسیس
اخراج؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
اخراج؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
متن شعر اخراج
همیشه باور داشتم در خشم ِشدید
حقانیت یک عشق
و خورشیدهایی که برای روز مبادا گذاشتهایم
مشخص میشود
افترا میبندی به توفان
و لالهها را واژگون میکنی
نمیترسم از تبر توی دستهات
در ظلمتی که تو برایم تدارک دیدهای
ستارهها، دوستداشتنهای مناند…
لازم نبود
بیرونش کنی از ماهیهای ِحوض
خودش داشت میرفت رودخانه
با خاطری پر از گِل و لای و سنگ
خودش داشت میرفت
از کوریِ کویری که باران را
مقدمهی تنزل ابرها میدانست
تو مقصر نیستی مترسک
اگر محصولی متصور نیست
مزرعهای که از داس سرپیچی میکند را
آفت فتح خواهد کرد
تو مقصر نیستی که هستی میوهی پر هستهایست
که آسمان ما را زمین گذاشته و گذشته
که زمان آهنربایی است که همهچیز را
سمت گذشته جذب میکند
چیزی نیست زنبقم
جایِ همهی ما امن است
ما در مرگ سنگر گرفتهایم
و دیگر نمیترسیم از این گفتههای گور:
همیشه سبز ماندن، دل را میزند
بگذار گاهی دل کسی برایت تنگ شود
چیزی نیست زنبقم
شکست، بخشی از مبارزه است
ما از هم جدا میشویم
اما یکدیگر را ترک نمیکنیم
بندِ باد این بادبادک را
به هرکجا که برساند
وطن است
منبع
کافه کاتارسیس
نشر آنسو
اخراج؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
مطالب بیشتر
1. داودیها؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
2. بن بست؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
3. مرثیهای برای مریم میرزاخانی
4. بادآورده شعر و صدا: آیدا گلنسایی
اخراج؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
- اختصاصی کافه کاتارسیس2 هفته پیش
رمان «مسئلهی اسپینوزا» اثر اروین یالوم: سه روایت متفاوت از «در خانه بودن»!
- اختصاصی کافه کاتارسیس1 هفته پیش
رمان «دیهگوی عزیز کیلا تو را در آغوش میکشد»: مرثیهای بر دور شدنهای بیعبور!
- موسیقی بی کلام2 هفته پیش
برای قلبِ بیکرانِ «شهرزاد»
- اختصاصی کافه کاتارسیس5 روز پیش
رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر!
- شاعران ایران1 هفته پیش
نظر محمدعلی اسلامی ندوشن دربارۀ خیام
- از دنیای نقاشی1 هفته پیش
فریدا کالو: به پاهایم چه نیازی دارم، وقتی بال برای پرواز دارم
- موسیقی سنتی7 روز پیش
چو بوی گل به کجا رفتی؟
- موسیقی بی کلام7 روز پیش
لحظههایی با لودویکو اناودی و Wind Song