تحسین برانگیزها
تنها صداست که میماند

تنها صداست که میماند
لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من
زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من
بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من
چون گهر اشک من راه نظر چست بست
چون نگرد در رخت دیدهٔ گریان من
هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان
بر رخ زردم فشاند اشک درافشان من
شد دل بیچاره خون، چارهٔ دل هم تو ساز
زانکه تو دانی که چیست بر دل بریان من
گر تو نگیریم دست کار من از دست شد
زانکه ندارد کران، وادی هجران من
هم نظری کن ز لطف تا دل درمانده را
بو که به پایان رسد راه بیابان من
هست دل عاشقت منتظر یک نظر
تا که برآید ز تو حاجت دو جهان من
تو دل عطار را سوختهٔ خویشدار
زانکه دل سنگ سوخت از دل سوزان من
عطار نیشابوری
- اختصاصی کافه کاتارسیس4 روز پیش
رمان قهقهه در خلأ؛ از جنونِ هشیاری به هشیاریِ جنون!
- اخبار شعر / داستان2 هفته پیش
انتشار مجموعه شعر «اینبار میخواهم نیلوفر زرد به سینهام بزنم» سرودۀ محمد عارفیفر
- شعر کلاسیک2 هفته پیش
از بن جان؛ شعری منتشر نشده از هوشنگ ابتهاج
- تحلیل شعر2 هفته پیش
نگاهی به فضای شعری شمس لنگرودی و سرودههایی از او
- تحلیل داستان2 هفته پیش
تأملی در کتابِ آیا آدم مصنوعیها خواب گوسفند برقی میبینند؟
- معرفی کتاب2 هفته پیش
چگونه پیر شویم؟
- اختصاصی کافه کاتارسیس6 روز پیش
عکسنوشتههایی از ماندگارترین جملات جهان
- نوبلخوانی2 هفته پیش
تأملی در جهان شعری اوکتاویو پاز