با ما همراه باشید

عرفان / حکمت

آواز پر جبرئیل و عقل سرخ به روایت سید حسین نصر

آواز پر جبرئیل و عقل سرخ به روایت سید حسین نصر

آواز پر جبرئیل و عقل سرخ به روایت سید حسین نصر

1) آواز پر جبرئیل

این رسالۀ معروف با گفتار خواجه ابوعلی فارمدی دربارۀ اینکه کبود پوشان بعضی اصوات را آواز پر جبرئیل خوانند و بیشتر آنچه حواس مشاهده می‌کند از آواز پر جبرئیل است آغاز شده و در دفاع از این نظر برخاسته است. پس از مقدمه‌ای کوتاه رساله به صورت حکایتی بیان می‌شود که در آن قهرمان در عالم مشاهده هوس دخول در خانقاه پدر خود می‌کند و به ملاقات ده پیر می‌رسد که یکی خود را معرفی کرده و می‌گوید ما از مجردان و اهل «ناکجاآبادیم.»

از پیر سلسله سؤالاتی می‌کند من جمله دربارۀ ساختمان افلاک و عالم مجردات. قهرمان از پیر طلب آموختن و علم خیاطت می‌کند و تا حدی که او را احتیاج باشد این علم به او بیاموزد و سپس طلب فراگرفتن کلام خداوند می‌کند و در پاسخ پیر او را «هجایی بس عجب» می‌آموزد که بدان اسرار کلام الهی تمام سوره‌های قرآن کریم آشکار می‌شود و بالاخره علم ابجد را نیز از او تعلیم می‌گیرد.

سپس از کلمات الهی با اشاره به آیات قرآنی بحث می‌کند و می‌گوید که آخرین این کلمات جبرئیل است و ارواح بنی‌آدم از این کلمه منبعث می‌شود و کلمه و روح را یکی می‌داند. از سایر کلمات الهی نیز سخن می‌گوید و آیاتی را که به مراتب مختلف از کلمات کبری و وسطی و صغری اشارت می‌دهد تأویل می‌کند. بالاخره از دو پر جبرئیل که یکی بر عالم کُون و فساد سایه افکنده و موجودات این دو عالم آواز پر اوست سخن می‌گوید.

رسالۀ آواز پر جبرئیل یک‌بار توسط استاد هنری کربن و پاول کراس مبتنی بر دو نسخۀ ایا صوفیه شمارۀ 4821 و شهید علی پاشا شمارۀ 2703، با ترجمۀ فرانسوی و حاشیه چاپ شده است. و بار دیگر توسط مرحوم دکتر مهدی بیانی مبتنی بر نسخۀ معروف کتابخانۀ سلطنتی ایران (تهران، 1325) به طبع رسید.

2) عقل سرخ

داستان با سؤال از یکی از دوستان که آیا «مرغان زبان یکدیگر دانند» آغاز می‌شود و قهرمان داستان جواب مثبت داده می‌گوید خود قبلاً به صورت بازی خلق شده بود و با بازان دیگر سخنی می‌گفت، تا روزی اسیر دام صیادان شد و او را به ولایتی دیگر بردند و چشم او را بردوختند و فقط به‌تدریج آن را گشودند. یک‌روز باز از فرصت استفاده کرده به سوی صحرا می‌گریزد و در آنجا شخصی را ملاقات می‌کند با چهره و محاسنی سرخ و او را جوانی می‌پندارد درحالیکه آن فرد خود را اولین فرزند آفرینش معرفی می‌کند و علت سرخی چهرۀ خود را بیان می‌دارد.

پیر می‌گوید از کوه قاف است و وطن اصلی باز نیز آنجاست و از کوه قاف و گوهر شب‌افروز و درخت طوبی و عجائب دیگر سخن می‌گوید و راه کوه قاف را شرح می‌دهد و گوهر شب‌افروز و درخت طوبی را معنی می‌کند و داستان زال و سیمرغ و رستم و اسفندیار باز می‌گوید. سپس دوازده کارگاه و زره داودی و تیغ بلارک را توصیف می‌کند و در جواب باز که چه کند تا وصال به وطن اصلی آسان شود به او می‌گوید چشمۀ آب زندگانی بدست آور و خضروار در جستجوی آن چشمه باش و با غسل در آن از زخم تیغ بلارک ایمنی یاب.

رسالۀ «عقل سرخ» یک بار توسط مرحوم دکتر مهدی بیانی از روی نسخۀ کتابخانۀ سلطنتی (اصفهان، 1319) به چاپ رسیده و یک بار نیز همین نسخه به صورت عکس‌برداری انتشار یافته است (تهران، 1332). آقای سبزواری در چهارده رسالۀ خود نیز (ص212_219) رساله‌ای تحت عنوان «داستان سیمرغ و کوه قاف (سیاح و باز)» چاپ کرده‌اند که همان رسالۀ «عقل سرخ» است لکن نسخه‌ای که مأخذ آن بوده است ذکر نشده است.

منبع

مجموعه مصنفات شیخ اشراق

(شهاب‌الدین یحیی سهروردی)

تصحیح و تحشیه و مقدمه

سید حسین نصر

نشر: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

جلد سوم

صص47-50

 

مطالب بیشتر

  1. آشنایی با لغت موران اثر سهروردی
  2. شیخ شهاب‌الدین سهروردی؛ سخنران: دکتر حسن بلخاری
  3. دکتر غلامحسین دینانی: اساسی‌ترین مطلب حکمت سهروردی
  4. تن به نیستی و انکار خود دادن اول نابودی یک ملت است
  5. شایگان و شاعران نوشتۀ فاطمه مینایی

 

آواز پر جبرئیل و عقل سرخ به روایت سید حسین نصر

 

برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برترین‌ها