موزه گردی
گشتی در نقاشیهای شارل حسین زندهرودی
گشتی در نقاشیهای شارل حسین زندهرودی
بیست و سه سال داشت و تازه هنرستان هنرهای زیبا را با رتبه اول به پایان رسانده بود که در مصاحبهای در مورد استادانش گفت: «…همه استادان ما بی لیاقت هستند و من حاضرم با آنها مسابقه بگذارم.» خیلی زود هم توانست در مسابقه نوگرایی آن سالهای هنر ایران جزو نامآوران شود. مشخصاً دوست داشت آغازگر و شروع کننده یک جریان باشد تا ادامه دهنده. خود را یک هنرمند انقلابى مىدانست و سالها بعد که دیگر یک هنرمند شناخته شده بود در مصاحبهاى گفت:
«…به تعلیم نقاشى اعتقادى ندارم، چون براى تبدیل شدن به یک نقاش بزرگ، آموزش فنى لازم نیست با هر وسیلهاى مى توان نقاشى کرد. به عقیده من در ِمدرسههاى هنرهاى زیبا در سراسر دنیا را باید بست…»
منبع herfeh-honarmand
گشتی در نقاشیهای شارل حسین زندهرودی
آشنایی با حسین زندهرودی
حسین زندهرودی (زاده ۱۳۱۶ خورشیدی در تهران)، که در خارج از ایران با نام شارل حسین زندهرودی شناخته میشود، نقاش معاصر ایرانی است. او از بنیانگذاران مکتب سقاخانه و پیشگامان شیوه نقاشیخط در ایران است و با استفاده از نمادهای هنر سنتی ایران و همچنین خوشنویسی، روشی تازه را در هنرهای تجسمی ایران به وجود آورد. او همواره کار خود را با هیاهو همراه کرده است.
حسین زندهرودی در سال ۱۳۳۵ وارد هنرستان هنرهای زیبای تهران شد. اولین اثر نقاشی خود را در طول دوران تحصیل در هنرستان پدید آورد. در بیست و دو سالگی به پاریس رفت و در بیینال ۱۹۶۱ پاریس برنده جایزه شد و یک بورس تحصیلی به او تعلق گرفت. وی سپس در رشته هنر تحصیل کرد.
پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و آثارش را در «آتلیه کبود» به نمایش گذاشت، او بیتردید از مهمترین چهرههای مکتب سقاخانه محسوب میشود هرچند او در مصاحبه با دو هفتهنامه تندیس این نسبت داشتن با مکتب را نفی میکند و سقاخانه را مترادفی با نام خودش میداند. حسین زندهرودی در سال ۱۳۵۱ قرآنی نفیس با طرحهای رنگی را از طرف انتشارات «کلوب کتاب» در پاریس منتشر کرد که جایزه «زیباترین کتاب در سال جهانی کتاب» از طرف یونسکو به آن تعلق گرفت.
زنده رودی بیشک یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین نقاشان ۱۰۰ سال اخیر ایران است و این اهمیت به علت حضور او در دو جنبش هنری مهم و جریانساز ایران است (سقاخانه_نقاشیخط). نام سقاخانه با نام حسین زندهرودی گره خورده است و پرویز تناولی در جایی تاریخچه ایجاد و شکلگیری سقاخانه را اینگونه روایت میکند: روزی حدود سال ۲۵۲۰ [ش/۱۳۴۰ خ] من و حسین زندهرودی به حضرت شاه عبدالعظیم رفتیم و آنجا توجهمان به تعدادی تصویر چاپی مذهبی که برای فروش عرضه شده بود جلب شد. در آن وقت ما هر دو در جست و جوی انواعی از مواد و مصالح ایرانی بودیم که بتوانیم از آنها در کار خود استفاده کنیم. و آن تصاویر مذهبی به نظرمان خیلی مناسب آمد. و هر کدام تعدادی از آن تصاویر را خریداری کردیم و به خانه بردیم. از سادگی فرم آنها، از تکرار نقشها در آن ها و از رنگهای روشن و چشمگیر آنها خوشمان آمد. اولین طرحهایی که زندهرودی با الهام از آن تصاویر کشید در واقع اولین کارهای سقاخانه هستند.
گروه سقاخانه اولین گروه به معنای واقعی در نقاشی معاصر ایران بود و کسانی نظیر منصور قندریز و مسعود عربشاهی و فرامرز پیلارام و صادق تبریزی و حسین زنده رودی_و بعد ها پرویز تناولی _ جستجویی را آغاز کردند که ده سالی طول کشید تا ثمر داد. زندهرودی از سردمداران جنبش سقاخانه بود. وی کارش را با بازی خطوط شروع کرد کارهای ابتدایی او دارای نقوش هندسی ساده بودند که رنگهای شفاف و درخشانی داشتند، عنصر دیگری که زندهرودی از آنها استفاده می کرد طلسمها و دعاها بودند و پس از آن رفته رفته خط و خطاطی جای خود را به اوراد و دعا داده خطهای زنده رودی در واقع خطهای خوشنویسی نبودند و به زیبایی آن نمیرسیدند اما حروف و اعدادی منفرد و بیمعنی بودند که ترکیبهای زیبایی را پدید میآوردند و تنه به سیاه مشقهای قدیمی میزدند.
هرچند زندهرودی از جمع خوشنویسان بر نخاسته بود، و هیچ وقت هم به فن خوشنویسی و قواعد و اصولش نپرداخت و به بنیانهای زیباییشناسی آن نزدیک نشد، اما همچنان امتیاز توجه به کاربرد خوشنویسی سنتی ایرانی در هنر انتزاعی معاصر جهانی را باید از او دانست.
کمی بعد زندهرودی کاربرد قلم نی را کشف کرد و آن را با مرکبهای رنگینی به کار برد تا مشقهای خود را تصویر کند. مشقهایی بد خط و کج و کوله که از نشاط و سادگی کودکانهای سرشار است، این تفنن کودکانه تا دهه پنجاه در آثار او در جریان بود تا اینکه او استفاده از مهرها را در کارهای خود میآورد و دوباره روی به آثار سقاخانه و طلسم و دعای خود میآورد
زندهرودی برخلاف همتایانش، که هریک به نوعی کلمات، حروف و اعداد را دستمایه کار نقاشیخط خود قرار داده بودند، توانست با نگاهی نقاشانه و بیتوجه به هندسه و قداست موجود در خوشنویسی، به بیانی شخصی و جسورانه با زیباییشناسی متفاوت در کار نقاشی مدرن دست یابد. وی از همان آغاز در آثارش که بیشتر نقاشی بودند تا نقاشیخط، بر ساختاری انتزاعی متمرکز شد و بعدها – در زمان خلق اثر حاضر – به اوج شکوفایی در گستره خط و رنگ رسید.
وی همچنین با مطالعه و توجه به عناصر تکرارشونده در آثار هنری و کهن ایرانی – همچون طلسمهای فلزی یا کاغذی – که در حافظه تاریخی و باورهای مردم ریشه داشتند، آثار پرکاری را خلق کرد و آن چنان پیش رفت که هرچه آثارش انتزاعیتر شد، مرز بین شکلنمایی و انتزاع مبهمتر شد. تابلوهای او در مسیر خود به نقاشیهای آبسترهای منتهی شدند که عناصر تصویری آنها حروف اعداد هستند.
زندهرودی در توجه و بهکارگیری نقشمایههای هنرهای عامیانه و عناصر سنتی و فولکلوریک ایران که بعدها به نام «مکتب سقاخانه» تثبیت و تبیین شد استفاده کرده است. او که از اوایل دهه ۱۳۴۰ آثاری را مبتنی بر طلسمهای ایرانی پدید آورده بود، در اواسط دهه پنجاه، متأثر از جداول علوم غریبه که در هنر سنتی و باورهای مردمی ریشهای دیرینه دارد، آثار پرکاری را به وجود آورد که مملو از اعداد، نوشته و اسامی بودند.
وی در تابلوی مقابل که نمونه شاخصی است از این رویکرد او حجم فشردهای از اعداد ریز و تکرارشونده را نشان میدهد که بر خطوط رنگارنگ متقاطع نوشته شدهاند.در این تابلو زندهرودی همچون دیگر آثار دهه پنجاه، از اعداد و حروف برای خلق مفهوم یا ایجاد محتوا استفاده نکرده، بلکه به دنبال ایجاد فرم است. در تنوع، ترکیببندی و راحتی اجرا و دینامیسم کلی اثر، آگاهی و شناختی عمیق از گفتمان موجود در هنر مدرن به وضوح قابل پیگیری است؛ فرصتی ناب، که کمتر هنرمند ایرانی تاکنون توانسته تا به چنین سطحی از بلوغ دست یابد. در سراسر این تابلو اعداد و خطوط متقاطع (جدولمانند)، فضایی سرشار از شور و هیجان را به نمایش میگذارند. حاصل کار ساختاری است از رنگ و نقشمایهها که با دقت تنظیم شده و با هر تغییری در عناصر رنگی و ترکیببندیشان، منشی متفاوت مییابند. تمرکز زندهرودی بر این سبک از نقاشی نشان میدهد که او نگاهی کنایهآمیز و گاه طنزآمیز در شکل دادن به ساختارهای رنگین دوبعدی دارد.
منبع honargardi
نگاهی به نقاشیهای او
گشتی در نقاشیهای شارل حسین زندهرودی
گشتی در نقاشیهای شارل حسین زندهرودی
گشتی در نقاشیهای شارل حسین زندهرودی
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»