کودک و نوجوان
دو سروده از بانو صفورا نیّری
دو سروده از بانو صفورا نیّری
در روزهای سخت
دهانات
پنهان است زیرِ ماسک.
چشمهایت اما
بدون پنهان کاری میخندند.
با چهرهای که بدون دهان
جدیتر است،
میشود حرفهای جدیِ بیهوده را
شنید و خندید میانِ سینه
میانِ شاخههای درختهایی
که فقط در ریهها میرویند.
در روزهای سخت
آواز خواندن با دهانِ بسته
شاید زندگی را
کمی آسانتر کند.
طلوعِ لبخند
شاید روز را
کمی روشنتر
کمی مهربانتر کند.
زیر مکعبهای رنگارنگ
اگر میشد ” امید ” خرید
دیگر برایت گل و شیرینی
نمیخریدم.
میرفتم تا تَهِ شهر
در بستههای کوچکِ مکعبی
” امید “هایی به رنگِ آبی و ارغوانی
میخریدم.
بر میگشتم و همه را هدیه میدادم به تو
که نشسته بودی تنها.
نمی دانستی که قلبام
زیرِ مکعبهای رنگارنگ
مثل خرگوشی میانِ بوتههای توت فرنگی
پنهان شده است.
بستهها را باز میکردی
نگاه میکردی
میخندیدی.
خندهات رنگِ آرزوی من است
رنگِ مزرعهی گلهای آفتابگردان
زیباترین رنگِ جهان.
منبع
(از مجموعهای در دست انتشار)
دو سروده از بانو صفورا نیّری
مطالب بیشتر
- یادداشت صفورا نیری برای ثریا قزل ایاغ
- کلمهها بر برف سرودۀ صفورا نیری
- کلمهای سرودۀ صفورا نیری
- سفر عمیق یک شاعر به دنیای نوجوانان
- انسان پادشاه زبالهها
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب3 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی4 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»