با ما همراه باشید

اخبار

تطهیر

تطهیر

تطهیر

شهرام شیدایی

تطهیر

دلم می‌خواهد از چشم‌های همه به دست‌هایم برگردم

و چیزی برای همه بنویسم

امروز که فهمیده‌ام برادر کوچک زمینم

چشم‌هایم دیگر مطمئن به همه چیز نگاه می‌کند

قسمتی از آتشم را آب می‌گیرد و پیش می‌آید

من آرام شده‌ام، آرام

آن‌قدر که یک خورشید و یک ماه را

می‌توانم چون مادری دو طرف سینه‌ام بخوابانم و بگویم

تحمل کنید، تحمل

باید ادامه دهیم

آن‌قدر آرام شده‌ام

که ببرها رام شده‌اند

و دستمال‌های سفیدی را، به خاطر آهوها، به درختان می‌بندند

_شرم همه چیز را می‌بوسد_

به چشم‌های همه طوری نگاه می‌کنم

که سیب‌های روی شاخه تاب نمی‌آورند

و با هر افتادن سیبی بر زمین

برقی به چشم‌های آن‌ها می‌آید

و شادی لایه لایه در آن‌ها موج می‌گیرد

باید آن‌قدر لبخند بزنم

که نوری گرم رنگ‌ها را بر گهواره‌ای بنشاند و برگرداند

آن‌قدر آرام شده‌ام

که احساس می‌کنم همه چیز را شسته‌اند

خوشبختی را در ریه‌ها و چشم‌هایم نفس می‌کشم

و حس می‌کنم

هیچ پرنده‌ای به اندازه‌ی انسان پرواز نکرده است

باید به چشم‌های همه تبریک گفت

و عریان شد و از آوندهای درختان بالا رفت

رقص رقص رقص

شادی و رقص

دیگر می‌ترسم حرف بزنم

انگار همه چیز همین لحظه از خواب بیدار شده

و حیف است که صدایی در میان باشد

بنویس

یک روز نیز برای زندگی کافی‌ست

منبع

آتشی برای آتشی دیگر، شهرام شیدایی

آتشی برای آتشی دیگر

شهرام شیدایی

نشر کلاغ سفید

چاپ دوم

صص96-95

مطالب دیگر

  1. سرچشمه
  2. نامه به مردی که نمی شناسم
  3. اخراج
  4. باید کنار بیایم
  5. بصیرت سایه ها
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برترین‌ها