اخبار
تطهیر
تطهیر
تطهیر
دلم میخواهد از چشمهای همه به دستهایم برگردم
و چیزی برای همه بنویسم
امروز که فهمیدهام برادر کوچک زمینم
چشمهایم دیگر مطمئن به همه چیز نگاه میکند
قسمتی از آتشم را آب میگیرد و پیش میآید
من آرام شدهام، آرام
آنقدر که یک خورشید و یک ماه را
میتوانم چون مادری دو طرف سینهام بخوابانم و بگویم
تحمل کنید، تحمل
باید ادامه دهیم
آنقدر آرام شدهام
که ببرها رام شدهاند
و دستمالهای سفیدی را، به خاطر آهوها، به درختان میبندند
_شرم همه چیز را میبوسد_
به چشمهای همه طوری نگاه میکنم
که سیبهای روی شاخه تاب نمیآورند
و با هر افتادن سیبی بر زمین
برقی به چشمهای آنها میآید
و شادی لایه لایه در آنها موج میگیرد
باید آنقدر لبخند بزنم
که نوری گرم رنگها را بر گهوارهای بنشاند و برگرداند
آنقدر آرام شدهام
که احساس میکنم همه چیز را شستهاند
خوشبختی را در ریهها و چشمهایم نفس میکشم
و حس میکنم
هیچ پرندهای به اندازهی انسان پرواز نکرده است
باید به چشمهای همه تبریک گفت
و عریان شد و از آوندهای درختان بالا رفت
رقص رقص رقص
شادی و رقص
…
دیگر میترسم حرف بزنم
انگار همه چیز همین لحظه از خواب بیدار شده
و حیف است که صدایی در میان باشد
بنویس
یک روز نیز برای زندگی کافیست
منبع
آتشی برای آتشی دیگر
شهرام شیدایی
نشر کلاغ سفید
چاپ دوم
صص96-95
مطالب دیگر
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران19 ساعت پیش
تجارب دکتر «نسرین شکیبیممتاز» از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن
-
نویسندگان/ مترجمانِ ایران1 ماه پیش
خاطراتی از دکتر عبدالحسین زرینکوب
-
کودک و نوجوان3 هفته پیش
پرهام طاهرخانی و «ناطور دشت» نوشتۀ سلینجر
-
اختصاصی کافه کاتارسیس7 روز پیش
«پاییز فلوبر» نوشتۀ آلکساندر پوستل: مراسم تدفین و احیای نبوغ
-
تحلیل شعر1 ماه پیش
پروین، شاعر عشقگریز
-
گفتوگو4 هفته پیش
مناظرۀ دیدنی «اسلاوی ژیژک» و «جردن پترسون»
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
فلسفهای مهربانتر از موفقیت!
-
تحلیل داستان و نمایشنامه4 هفته پیش
نگاهی به کتاب «قرن من» نوشتۀ گونتر گراس