مصاحبههای مؤثر
صادق هدایت به روایت خواهر زادهاش بیژن جلالی
صادق هدایت به روایت خواهر زادهاش بیژن جلالی
(به بهانۀ زادروزِ خالقِ بوف کور)
هدایت مثل هر «هنرمندی شخصی بود دکلاسه. یعنی از کلاس و طبقۀ اجتماعی خودش خارج شده بود و به صورتی تنزل پیدا کرده بود. هنرمند طبعاً آنارشیست میشود. یعنی یک مقدار ضدّ نظم اجتماع و قدرت، و قوانین خانوادگی به خصوص جنبههای بورژوایی سنتی و محافظهکارانۀ خانوادۀ صادق هدایت هم، چنین بود. نه زن گرفت و نه میتوانست قوانین خانوادگی را مراعات بکند. طبعاً سرکش و دچار تضادهای خاصّ خودش هم بود. لیکن یک چیزی را نباید فراموش کرد. آدم متعلق به فامیل و طبقۀ خودش است، چه بخواهد و چه نخواهد. هدایت تیپ و نمونۀ تبلوریافتۀ فامیل هدایت است. چه به لحاظ شکل ظاهری و چه از لحاظ روحیه. اگر کسی فامیل هدایت را بشناسد و به حرف زدنهایشان، به طنزشان، به رفتارشان، به وسواسهایشان، به ظرافتهایشان، به سلیقههایشان، به حیواندوستیهایشان و به افکار مالیخولیاییشان آشنا باشد، خیلی راحت برای صادق هدایت میتواند جایگاهی پیدا کند.»
«فامیلهایی که کهنه میشوند، یعنی چند نسل میگذرد، اینها یک غذای آماده توی سفرهشان است و به طور طبیعی مقداری احساس برتری میکنند. به اصطلاح جزو طبقهبندی ممتاز هستند. اینها یواش یواش، آن غریزۀ مبارزۀ حیاتی را از دست میدهند. وازده میشوند. تنبل میشوند و حتما یک ظرافتهای روحی پیدا میکنند. هدایت، هم چنین شخصی بود در تضاد با خودش و با اجتماع و با سیستمهای ارزشی ایدئولوژیهای رایج. یکی دیگر از مشخصات هدایت این است که از خیلی زود شخصیتش شکل گرفت. یعنی ما تقریباً از اولین کتابهای هدایت میبینیم با یک شخصیت و ذهنیت خیلی قاطع و مشخصی روبهرو هستیم که تا آخر همچنان باقی است. او مقدار زیادی از زندگی عملیاش را هم با فکرش وفق داد. به این ترتیب هم فکرش بُرد بیشتری پیدا کرد و هم رفتارش اثر بیشتری روی اطرافیان و اجتماع گذاشت. ولی صادقخان در تضادهایش باقی ماند و این یک نوع عدم تکامل روحی را میرساند که شخص نتواند بر تضادهایش به صورتی فائق آید. به این جهت در این دوییت، شقاق، در این عدد دو و ضرایب آن که دائم در بوف کور تکرار شده، باقی ماند و همین گرفتاری نیز یکی از دلایل اصلی خودکشی اوست.»
باید پذیرفت « خودکشی هدایت بسیار عاقلانه، بهموقع و فیالواقع پایانِ درست این زندگی و آثار او بود.»
«نوشتههای هدایت جنبههای منفی زیادی دارد. یک نوع وازدگی ایجاد میکند. این وازدگی شاید یک مقداری ارثی و طبیعی من هم بود. بدین ترتیب این وازدگی مضاعف شد که تا چندین و چند سال سعی کردم از تحت تأثیر هدایت بیرون بیایم و شاید در من یک عکسالعملی هم در مقابل نوشتههای هدایت پیدا شد. طبعاً چون هدایت و من تا حدی تحت تأثیر یک محیط خانوادگی بودهایم، شباهتهایی به وجود آمده است. این شباهتها بیشتر به نوع حساسیت، عکسالعملهای شخصی یا به طرز رفتار و گفتار مربوط است. در زمینۀ فکر، طبعا با هم فرق داریم.»
صادق هدایت به روایت خواهر زادهاش بیژن جلالی
منبع
بیژن جلالی
شعرهایش و دل ما
کامیار عابدی
نشر جهان کتاب
چاپ دوم
صص 28-29
مطالب بیشتر
- صادق هدایت به روایت شاهرخ مسکوب
- بررسی تطبیقی دو اثر از هدایت و یلمار سودربری
- تجددخواهی ادبی صادق هدایت
- نگاهی به کتاب بیژن جلالی شعرهایش و دل ما
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
تغییرات سبکی و سیر تکاملی آثار پابلو پیکاسو