نوبلخوانی
شعر نفرت سرودۀ ویسواوا شیمبورسکا
![شعر نفرت سرودۀ ویسواوا شیمبورسکا](https://cafecatharsis.ir/wp-content/uploads/2020/01/شیمبورسکا.jpg)
شعر نفرت سرودۀ ویسواوا شیمبورسکا
نفرت
ببینید هنوز هم چابک است
چقدر خوب مانده
نفرت در سدۀ ما.
چقدر راحت موانع بلند را رد میکند.
چقدر برایش آسان است_ پریدن، به چنگ آوردن.
مثلِ حسهای دیگر نیست.
همزمان بزرگتر و کوچکتر از آنهاست.
خودش علتهایی را به وجود میآوَرد
که او را برایِ زندگی بیدار میکنند.
اگر خوابش ببرد هرگز خوابی ابدی نخواهد بود.
بیخوابی قدرتش را نمیکاهد میافزاید.
مذهب بیمذهب_
مهم این است که سرِ استارتِ دو زانو بزنی.
وطن بیوطن_
مهم این است که سریع خیز برداری.
در آغاز، دم زدن از عدالت هم بد نیست.
بعد دیگر خودش سریع پیش میرود.
نفرت. نفرت.
اوجِ لذّت عاشقانه چهرهاش را درهم میپیچاند.
اما این حسهای دیگر_
لاغر مردنی و کاهل.
از کی تا حالا برادری
توانسته هوادارانی میانِ تودهها داشته باشد؟
آیا هرگز پیش آمده که
همدردی، اول از خطِ پایان گذشته باشد؟
تردید، چند علاقمند را به هیجان میآوَرد؟
تنها اوست که به زعمِ خودش بلد است به هیجان بیاورد.
زرنگ، فهمیده، بسیار زحمتکش.
آیا لازم است که بگوییم چند سرود ساخته.
چند صفحۀ تاریخ را شمارهگذاری کرده.
چند میدان و استادیوم را
با فرشی از آدمها پُر کرده.
خودمان را گول نزنیم:
میتواند زیباییآفرین باشد.
تابشهای آتشینش در آسمانِ شبِ تیره باشکوه است.
حلقههای انفجاری در سپیدۀ صورتی بینظیر است.
نمیتواند ابهتِ ویرانهها را
و ریشخند ستونی را که بر فرازشان پابرجا مانده منکر شد.
استادِ تضاد
میانِ هیاهو و سکوت است
میانِ سرخی خون و سفیدیِ برف.
و مهمتر اینها، تصویرِ مجرمِ تروتمیز
بالا سرِ قربانیِ لجنمال، برای او کسلکننده نیست.
هر لحظه برای انجامِ تکالیف جدید آماده است.
اگر لازم به صبر کردن باشد، صبر میکند.
میگویند کور است، کور؟
چشمهای تیزبینِ یک «اسنایپر»* را دارد
و آینده را شجاعانه مینگرد،
_فقط و فقط او.
- اسنایپر: قاتل حرفهای که اجیر میشود تا مخفیانه کسی را با گلوله به قتل برساند.
منبع
آدمها روی پل
ویسواوا شیمبورسکا
مترجمان شهرام شیدایی،
مارک اسموژنسکی و چوکا چکاد
نشر مرکز
چاپ هفتم
صص 53-55
شعر نفرت سرودۀ ویسواوا شیمبورسکا
مطالب بیشتر
- تنها مصاحبههای بازمانده از شیمبورسکا
- سرودههایی از شیمبورسکا
- افکاری که در خیابان شلوغ به سراغم میآیند
- آشنایی با نلی زاکس و چند سروده از او
- آناباز سرودۀ سن ژون پرس
-
اختصاصی کافه کاتارسیس4 روز پیش
رمان «خدا در خانه است» نوشتۀ آیلا کریمیان: سفری به درون یک آدم ترکیبی!
-
اختصاصی کافه کاتارسیس3 هفته پیش
درنگی در مجموعه شعر «اَزِلیات» سرودۀ رضا جمالی حاجیانی
-
معرفی کتاب1 ماه پیش
نگاهی به کتاب «زمین، زمان، انسان» نوشتۀ مزدافر مؤمنی
-
سهراب سپهری3 هفته پیش
«هنوز در سفرم» مستندی دربارۀ زندگی سهراب سپهری
-
تحلیل نقاشی1 هفته پیش
درنگی در سه اثر مهم پابلو پیکاسو
-
نیما یوشیج4 هفته پیش
نیما یوشیج: مایۀ اصلی اشعار من رنج است…
-
موسیقی بی کلام4 هفته پیش
مثل یک گلدان میدھم گوش به موسیقی روییدن…
-
یادداشت2 روز پیش
تبریک ویژه به ساناز ساعی دیباور