شعر جهان
شعر آزادی از شیرکو بیکس
شعر آزادی از شیرکو بیکس
«آزادی»
شعر آزادی از شیرکو بیکس
آزادی!
کدامین آزادی؟
آزادی، اسبیست خسته و لنگان
که هر روز گلوله بارَش میشود.
میهن!
کدامین میهن؟
خاکی که هر روز چندینبار میکُشیم؟
دشتی که مرده شویخانه شده است؟
کوهی که تابوت گشته است؟
سنگ،گِل،ماسه و ریگی
که بند و زندان زاییده است؟
نمیدانم کدام است میهن؟
کدام است آزادی؟
جویباری که در روز روشن
سرچشمهاش را غارت میکنیم؟
معشوقهای که در خواب
چشمهایش را میرباییم؟
ابری که پیش از باریدن
بارانش را به تاراج میبریم؟
ماهی که در شب چهارده میدزدیم؟
آزادی، اسبیست خسته و لنگان
که هر روز گلوله بارَش میشود…
«شیرکو بیکس»
ترجمه: علی رسولی
منبع mejalehhafteh
شیرکو بیکس، شاعر زندگی و آزادی
شیرکو بیکس نه تنها یکی از بزرگترین شاعران کردستان است، بلکه در ایران هم از دیرباز شاعر نامآشنایی بوده است. بسیاری از شعرهای او به فارسی ترجمه و منتشر شدهاند. این شاعر با احمد شاملو دیدار داشته و سیدعلی صالحی نیز شعرهایش را بازسرایی کرده است.
او که برای معالجه از کردستان عراق به سوئد رفته بود در پی بیماری یکشنبه، ۱۳ مرداد همانجا از دنیا رفت.
شیرکو بیکس زاده سال ۱۹۴۰ در سلیمانیه عراق بود و پدرش، فائق بیکس هم شاعر بود. او به دلیل مشکلات سیاسی پنج سال در سوئد زندگی کرد و سپس به عراق بازگشت. در سال ۱۹۶۸ اولین مجموعه شعر این شاعر به نام «مهتاب شعر» منتشر شد و تاکنون از او چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه «پیرمرد و دریا» نوشته ارنست همینگوی و «عروسی خون» اثر لورکا به زبان کردی منتشر شده است.
از مجموعه شعرهای بیکس میتوان به «دو سرو کوهی»، «عقاب»، «رود»، «سپیدهدم»، «آفات»، «کرکس»، «عطشم را شعله فرومینشاند»، «دره پروانهها»، «صلیب»، «مار و روزشمار یک شاعر»، «سایه و آزادی» و «این واژه بیآبرو» اشاره کرد. همچنین شعرهای این شاعر به چندین زبان، از جمله به انگلیسی، فرانسه، سوئدی و به نروژی ترجمه و منتشر شده.
اشعار شیرکو بیکس را عصمت صوفیه از کردی به نروژی ترجمه و منتشر کرده است.
یکی از مهمترین درونمایههای جهان شعری شیرکو بیکس «زن» است. او در شعر «زن و آزادی» مینویسد:
هرچه در این مشرقزمین
کوشیدم روبروی آینه
و بر روی دو صندلی
واژههای «زن» و «آزادی» را
کنار یکدیگر ولی
به مهربانی بنشانم
بیهوده بود و همیشه
واژه «مردم» به زور
میآمد و تسبیح بهدست
خود به جای زن مینشست
عصمت صوفیه درباره چگونگی رویکرد بیکس به مسأله «زن» میگوید:
«دیدگاه شیرکو بیکس جهانشمول و انسانی است. شعر او، مفاهیم انسانی مانند “عدالت” و “آزادی” و “برابری” و مخصوصاً “آزادی زن” را دربرمیگیرد. در این میان اما مفهوم “آزادی زن” برتر از مفاهیم دیگر انسانی در شعر اوست. زن در بسیاری از اشعار او لباس کردی بر تن دارد، اما این زن یک چهره جهانیست؛ زنیست که هر زن دیگری از هر گوشه جهان میتواند با او همذاتپنداری کند.»
«تاریکی» و «روشنایی» در شعر او، دو سویه جدال فرهنگی و اجتماعی بین «مرد» با «زن» را در یک جامعه توسعهنیافته مشخص میکند. او خود را در حد تاریخی مردانه و بس «تیره و تار» فراز میآورد که «چراغ» و روشنایی را در «زن» کشته است:
من تاریک:
در نامه دیروزت
چراغی کوچک برایم فرستاده بودی
من تاریک
روشنش که کردم
در آیینه روبرویم
خود را دیدم
که تاریخی هستم تیره و تار
از مردانی که
چراغ را در زن کشتند!
عصمت صوفیه، مترجم اشعار شیرکو بیکس بر آن است که تصویری که از کردستان و ادبیات آن در کشورهای غربی وجود دارد، تصویری است ناقص. او درباره انگیزهاش از ترجمه گزیدهای از اشعار بیکس به نروژی میگوید:
«اشعار او به زبانهایی مثل انگلیسی و فرانسه و سوئدی ترجمه شده. من در نروژ زندگی میکنم و طبعاً با زبان نروژی آشنایی دارم. شعرهای بیکس هم به نروژی ترجمه نشده بود.»
خانم صوفیه درباره چگونگی ترجمه این اشعار و میزان وفاداریاش به متن اصلی میگوید:
«به قول شیرکوه بیکس ترجمه شعر مثل لیمویی میماند که آبش را گرفته باشند و تفالهای از آن بر جای مانده باشد و در جای دیگری میگوید ترجمه شعر مثل بوسیدن از پشت پنجره است. به تعبیر دیگری میتوان گفت که شاید ترجمه شعر مثل نگاه کردن به گلهای یک قالی باشد که آن را به پشت انداخته باشند. ممکن است حاصل کار در بسیاری از موارد یک چیز و گنگ و نامفهوم باشد. اما من اشعار شیرکو بیکس را مستقیماً از زبان کردی ترجمه کردم و تلاش کردم به اصل شعرها وفادار بمانم و در مجموع، خیلی کم از زبانی آزاد در ترجمه اشعار او استفاده کردم. نکتهای که در ترجمه بسیار مهم است و استاد بیکس هم خودش بارها به آن اشاره کرده، این است که مترجم با زبان شعر آشنا باشد. من خودم شعرهایی گفتهام و با زبان شعر تا حدی آشنایی دارم. این آشنایی به من کمک کرد که زبان شعر بیکس را درک کنم. اما اینکه تا چه حد موفق شدهام واژههای شعر بیکس را به زبان نروژی ترجمه کنم، قضاوتش به عهده من نیست. برخی کلمات در زبان کوردی موسیقی خاصی دارند. هرچند معادل آن کلمات در زبان نروژی معنا را میرسانند، اما از آن موسیقی بیبهرهاند و به این جهت نمیتوانیم آنها را کاملاً برابر با اصل در نظر بگیریم. مهم اما این است که ما میخواهیم ارتباطی بین دو فرهنگ بهوجود بیاوریم. برای به وجود آوردن این ارتباط هیچ راهی جز ترجمه وجود ندارد.»
شیرکو بیکس هم مانند هر شاعر برجستهای دورههای شعری متفاوتی را از سر گذرانده است. او جزو شاعران نسل دوم کردستان عراق و از همنسلان عبدالله پشیو و لطیف هلمت است و بعد از عبدالله گوران خواهان تحولی در شعر کوردی شد و همراه با همنسلانش شعر کوردی را به عصر مدرنیسم وارد کرد.
او در سال ۱۹۶۸ نخستین مجموعه شعرش را به نام «مهتاب شعر» منتشر کرد. در آن زمان بیکس، به گفته خانم صوفیه تحت تأثیر عبدالله گوران و هه ردی، دو شاعر بزرگ کردستان قرار داشت. اما بعدها به شعر آزاد روی آورد و تحولی در شعرش پدید آمد. او از اواخر سالهای دهه ۱۹۷۰ شعرهای کوتاه در قالبهای آزاد و با زبانی ساده اما پرمعنا و شیوا نوشت.
زندانی که ماه را در آن کُشتند
خورشید تسخیرش کرد!
و رودخانهای که نوشید جویبار کوچک را
سرانجام در کام دریا فروبنشست.
منبع radiozamaneh
شعر آزادی از شیرکو بیکس
مطالب بیشتر
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
شاعران جهان1 ماه پیش
سعاد الصباح: من مینویسم پس سنگباران میشوم!
-
درسهای دوستداشتنی2 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…