درسهای دوستداشتنی
آبی که برآسود زمینش بخورد زود…
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
هوشنگ ابتهاج
ماهی تازه
ماهی تازه یکی از غذاهای اصلی مردم ژاپن است. ژاپن کشوری جزیره ای است که محصور در آبهایی است که منبع عظیم ماهی را در خود دارد. اما سالها پیش به علت صید بیرویه با استفاده از تکنولوژی پیشرفته، منابع آبزیان در سواحل ژاپن و مناطق اطراف به شدت کاهش یافت به صورتی که کشتیهای صید ماهی مجبور شدند به آبهای دورتر برای صید ماهی بروند.
اما مشکل این بود که با طی مسافت زیاد، ماهیها تازگی خود را از دست میدادند و ژاپنیها که عادت به خوردن ماهی تازه داشتند رغبت چندانی به خوردن ماهیهای جدید از خود نشان نمیدادند.
صاحبان کشتیها و صنایع ماهیگیری برای حل این مسأله در کشتیها، حوضچههایی تعبیه کردند. در واقع پس از صید ماهیها، آنها را در حوضچهها میریختند تا ماهیها زنده به ساحل برسند و بلافاصله مصرف شوند. علیرغم این ترفند هنوز مردم عقیده داشتند که این ماهیها نیز مزه و طعم ماهی تازه را ندارند و از آنها استقبال نکردند.
صاحبان کشتیها که خود را با یک بحران بزرگ و جدی روبرو میدیدند به فکر یک راه حل نهایی افتادند. تحقیقات نشان میداد درست است که ماهیها زنده به ساحل میرسیدند اما چون همانند محیط طبیعی خود از حرکت و فعالیت برخوردار نبودند، هنگام مصرف نیز طعم ماهی تازه را نمیدادند.
راه حل نهایی استفاده از کوسه ماهیهای کوچکی بود که آنها را در حوضچههای ماهیها انداختند. هرچند تعدادی از ماهیها توسط این کوسه ماهیها شکار میشدند اما درصد عمدهای زنده میماندند. در واقع از آنجا که ماهیها مرتب توسط کوسهها مورد تعقیب قرار میگرفتند، یک لحظه آرام و قرار نداشتند و همان تحرکی را از خود نشان میدادند که در محیط طبیعی زندگی خود داشتند.
نگفته پیداست ژاپنیها از این ماهیها استقبال کردند و آنها را به عنوان ماهیهای تازه میخریدند.
نکته:
اگر میخواهید همیشه در حال حرکت، رشد و پویایی باشید کوسهای در حوضچۀ زندگی خود بیندازید. کوسۀ مشکلات؛ زیرا آنچه زندگی ما را تهدید میکند سکون، بیتحرکی، و در جا زدن و در نهایت پوسیدن است.
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
«مثل دانههای قهوه باش»
زن جوانی پیش مادر خود میرود و از مشکلات زندگی خود برای او میگوید و اینکه از تلاش و جنگ مداوم برای حل مشکلات خسته شده است.
مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت که بجوشد. سپس در اولی هویج ریخت در دومی تخم مرغ و در سومی دانههای قهوه. بعد از بیست دقیقه که آب کاملاً جوشیده بود گازها را خاموش کرد و اول هویجها را در ظرفی گذاشت، سپس تخم مرغها را هم در ظرفی گذاشت و قهوه را هم در ظرفی ریخت و جلوی دخترش گذاشت. سپس از دخترش پرسید که چه میبینی؟
او پاسخ داد: هویج، تخم مرغ و قهوه. مادر از او خواست که هویجها را لمس کند و بگوید که چگونهاند؟ او این کار را کرد و گفت نرمند. بعد از او خواست تخم مرغها را بشکند، بعد از اینکه پوستۀ آن را جدا کرد، تخم مرغ سفت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد.
دختر از مادرش پرسید معنی این کارها چیست؟
مادر پاسخ داد: هرسه این مواد در شرایط سخت و یکسان بودهاند، آب جوشان، اما هرکدام عکسالعمل متفاوتی نشان دادهاند. هویج در ابتدا بسیار سخت و محکم به نظر میآمد اما وقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد. تخم مرغ که در ابتدا شکننده بود و پوستۀ بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت میکرد، وقتی در آب جوش قرار گرفت مایع درونی آن سفت و محکم شد. دانههای قهوه بعد از قرار گرفتن در آب جوشان، آب را تغییر دادند.
مادر از دخترش پرسید: تو کدامیک هستی؟ وقتی شرایط بد و سختی پیش میآید تو چگونه عمل میکنی؟ تو هویج، تخم مرغ یا دانههای قهوه هستی؟
به این فکر کن که من چه هستم؟ آیا من هویج هستم که به نظر محکم میآیم؟ اما در سختیها خم میشوم و مقاومت خود را از دست میدهم؟
آیا من تخم مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع میکنم اما با حرارت محکم میشوم؟
یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش و طعم دلپذیری را آزاد کرد. اگر تو مانند دانههای قهوه باشی هرچه شرایط بدتر میشود تو بهتر میشوی و شرایط را به نفع خودت تغییر میدهی.
منبع
مشکلات را شکلات کنید
مسعود لعلی
نشر بهارِ سبز
چاپ هفدهم
مطالب بیشتر
- پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز
- زندگی بی حد و مرز نیک وی آچیچ
- قطعۀ شانزدهم تائوت چینگ با تفسیر
- قسمتهایی از کتاب باورهای غلط شما
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب3 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی4 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند