اخبار
عکسنوشتههای اشعار شهرام شیدایی
عکسنوشتههای اشعار شهرام شیدایی
در کلاسِ درس، همیشه به این فکر بودم که باید پشت سرمان نیز تخته سیاهی باشد که آنچه من میخواهم در آن نوشته شود. و این نخستین تختهسیاهِ جانِسالمبهدربُردهایست که تن به چاپ داد، که توانستم در داروی ظهور بگذارمش و بعد صورتهای خودم را در آن ببینم و از آنها فرار نکنم و بپذیرم آنگونه فکر میکردهام؛ که شعرهایم این نبودهاند که الان هست، که نابغهای عجیبوغریب نبودهام و شعرهایم سیرِ خود را طی کردهاند و من مجموعهای از اینها بودهام و اینها پاسخ یا واکنش یا گفتوگویی بود به/با فرهنگی که در حدِ توانم_تا آنروزها_ توانسته بودم جذب کنم…
(مقدمهای به قلم شهرام شیدایی/ آتشی برای آتشی دیگر، ص 7)
مطالب بیشتر
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی3 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»