موسیقی سنتی
ابر میبارد و من/ همایون شجریان

ابر میبارد و من/ همایون شجریان
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز
بلبل روی سیه مانده ز گلزار جدا
ای مرا در ته هر موی به زلفت بندی
چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا
دیده از بهر تو خونبار شد، ای مردم چشم
مردمی کن، مشو از دیده خونبار جدا
نعمت دیده نخواهم که بماند پس از این
مانده چون دیده ازان نعمت دیدار جدا
دیده صد رخنه شد از بهر تو، خاکی ز رهت
زود برگیر و بکن رخنه دیوار جدا
می دهم جان مرو از من، وگرت باور نیست
پیش ازان خواهی، بستان و نگهدار جدا
حسن تو دیر نپاید چو ز خسرو رفتی
گل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا

مطالب بیشتر
- با فلسفه2 هفته پیش
کانت چه میگوید؟
- اختصاصی کافه کاتارسیس2 هفته پیش
زن دستهایش را روی زندگی گرم میکند…
- روانشناسی_روانکاوی2 هفته پیش
بچههایی که به جای عزت نفس احساس بیعرضگی میکنند
- موسیقی بی کلام1 هفته پیش
رویش موسیقی…
- معرفی کتاب1 هفته پیش
«شرارهها» اثر مارگریت یورسنار با ترجمۀ رضا رضایی
- هنرِ زندگی1 هفته پیش
هنر «دیوونه» بودن
- به وقتِ شنیدنِ شعر2 هفته پیش
شعری از «افشین یداللهی»
- تحسین برانگیزها7 روز پیش
کریستف بالایی: مدافع ادبیات معاصر ایران در غرب