با ما همراه باشید

شاعران ایران

تورج رهنما و نیمخندهایش

تورج رهنما و نیمخندهایش

تورج رهنما و نیمخندهایش

تورج رهنما و نیمخندهایش

الف) تورج رهنما (متولّد 1316)، استاد سابق دانشگاه تهران، پس از گذراندن دوره‌های ابتدایی و متوسّطه در ایران، در آلمان و اتریش تا اخذ درجه دکتری در رشتۀ زبان و ادبیّات آلمانی به تحصیل پرداخت. در بازگشت به ایران، او علاوه بر آموزش این رشته به شماری از جوانان هم‌وطنش، در دو زمینۀ عمده به ترجمه و تحقیق ادبی مشغول شد: نخست، برگردان شماری از آثار شاعران و به‌ویژه نویسندگان ایرانی هم‌عصر خود به زبان آلمانی (این آثار در آلمان منتشر شده)؛ دیگر برگردان شماری از آثار شاعران و نویسندگان آلمانی سدۀ بیستم میلادی به فارسی (به طبع، تجدّد را همراه با تحلیل‌هایی چند در اختیار خوانندۀ ایرانی قرار داده است (برای فهرستی از آثارش ر. ک: زیر سقف‌های کاغذی، صص 320 – 318).

ب) صرف‌نظر از ترجمه‌ها و تکاپوهای ادبی پیشین، رهنما، خود، از دورۀ نوجوانی به بعد، از وسوسۀ سرودن شعر و نگارش داستان برکنار نمانده است. نمونه‌هایی از نثر (و در لابه‌لای آن، گاه، شعرِ) این استاد، مترجم و ادیب، که در آن‌ها جنبۀ روایتگری، حکایت‌نگاری و خاطره‌نویسی برجسته‌تر بوده، در مجموعه‌ای خواندنی ذیل عنوان زیر سقف‌های کاغذی (نگاه، 1393، 320ص) در نیمۀ نخست دهۀ 1390 در دسترس قرار گرفت. مدّتی بعد، در نیمۀ این دهه، دفتری از شعرهای او، که به لحاظ تاریخی، آثار نیمۀ دهۀ 1330 تا نیمۀ دهۀ 1390 را در بر می‌گیرد، نشر یافت: کارناوال در شهر بزرگ (ثالث، 1395، 152ص).

تورج رهنما و نیمخندهایش

پ) شعرهای تورج رهنما، اغلب، سروده‌هایی است ساده، صریح و روشن، امّا تأویل‌پذیر. به نظر می‌آید او با استعاره دلش زیاد صاف نیست، با تشبیه میانۀ چندان بدی ندارد، و با تمثیل پیمان و پیوندش گرم است. از این وجه، قدری به مکتب ادبی «سخن» شباهت دارد (می‌دانیم که با مجلّۀ سخنِ پرویز ناتل خانلری همکاری‌هایی داشت). امّا به لحاظ شکل و موسیقی، گاه به شعر نیمایی نزدیک است و گاه به شعر منثور. در آن‌یک، کم‌تر و در این‌یک، بیشتر، البته از شعر اروپایی تأثیر پذیرفته است. در کلیّت، وی در ساختار شعر از تندروی برکنار مانده، امّا به دامان محافظه‌کاری هم در نغلتیده است.

ت) شاعر علاوه بر دلبستگی به تمثیل، در شماری از شعرهایش به طنز یا نوعی طنز ضمنی هم می‌گراید. گرایش به تمثیل و طنز، شاید به وی یاری رسانده تا بتواند تجربه‌های دشوار روحی و جنبه‌های تراژیک حیات را با «نیمخند»ی از سر بگذرانَد. تعبیر «نیمخند» از محمّدمهدی فولادوند است در بیان تصویر «لبخندِ ژوکوندِ» لئوناردو داوینچی:

«بر لب او نه تبسّم، جان است

نیمخندی است که جاویدان است»

(در پیشگفتار ترجمۀ نظری به داوینچی، پاسکال [و] بِلندِل، اوگوست والانسن، کتاب‌های جیبی، 1347، ص 3).

در تیرماه 1395 در نشستی ادبی، نخستین بار استاد تورج رهنما را دیدم و با وی هم‌سخن شدم. هنگامی‌که شعرهای این دفتر را می‌خواندم، به یاد آوردم که نیمخندِ سروده‌هایش با نیمخندِ خودِ او مطابقت دارد – تعریض و تحشیه‌ای ملایم و اشاره‌وار به جهان، انسان و سرنوشت عصر.

ث) در پایان این چند سطر، شعر «پانتومیم» را از او نقل می‌کنم. این سرودۀ کوتاه، که در سوگ مارسل مارسو، بازیگر پُرشهرت فرانسوی، است تا حدّی افق نگاه و نیمخند ذهنیِ تورج رهنما را، که در آستانۀ هشتادسالگی روح و زبانی جوان و نکته‌یاب دارد، بر ما آشکار می‌کند:

«دهان دارد

امّا سخن نمی‌گوید

تنها می‌تواند ستارگان را

قلقلک دهد،

گیسوانشان را بکشد،

و رندانه بخندد

دهان دارد

امّا سخن نمی‌گوید

تنها می‌تواند ماه را

خط‌خطی کند،

آن را به شکل بیضی درآورد،

و مستانه بخندد

اکنون که دلقک

دیگر بر صحنه ظاهر نمی‌شود،

تنها بازیگر بزرگِ جهان

شیطان است»

(کارناوال در شهر بزرگ، صص 106 – 105)

شهریور 1396

کامیار عابدی

پژوهشگر و منتقد حوزۀ شعر

(منبع: مجلۀ جهان کتاب)

مطالب بیشتر

  1. کامیار عابدی: شعر ایران در دورۀ پساجنگ
  2. تحلیل اشعار عباس کیارستمی
  3. تحلیل اشعار کامیار شاپور
  4. متبرک باد شعر و شاعری
  5. حسین آهی و تداوم سنت ادیب شفاهی
  6. فریده حسن زاده و ترجمۀ شعر جهان
  7. آسیب‌شناسی شعر امروز

برترین‌ها