شعر کلاسیک
سماع با غزلی والا از حضرت مولوی
سماع با غزلی والا از حضرت مولوی
من مست و تو دیوانه ما را کی برد خانه
من چند تو را (صد بار تو را) گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بیصحبت جانانه
هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی
و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه
تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه
ای لولی بربط زن تو مستتری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بیلنگر کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه
گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشت
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه
من بیدل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه
در حلقه لنگانی میباید لنگیدن
این پند ننوشیدی از خواجه علیانه
سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی
برخاست فغان آخر از استن حنانه
شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی
اکنون که درافکندی صد فتنه فتانه
(منبع: ganjoor.net)
مطالب بیشتر
- دستافشانی و رقص سماع
- سطرهایی از کتاب پله پله تا ملاقات خدا/ زرینکوب
- معنی و زبان در غزل مولوی/ دکتر تقی پورنامداریان
- قصۀ بط بچگانه که مرغ خانگی پروردشان/ مثنوی معنوی مولانا
- یافتن پادشاه باز را به خانۀ کمپیرزن/ مثنوی معنوی مولوی
- نشانه شناسی واقعۀ دقوقی/ دکتر حمیدرضا توکلی
- روایت چند آوای باختین و مثنوی معنوی مولانا: دکتر توکلی
-
اختصاصی کافه کاتارسیس2 هفته پیش
نمایشنامۀ «جنون جورج سوم» نوشتۀ الن بنت: راهنمای آدم کردن دیکتاتور!
-
تحلیل داستان2 هفته پیش
چرا «دروازۀ خورشید» الیاس خوری فرق دارد؟
-
هر 3 روز یک کتاب1 هفته پیش
نگاهی به نمایشنامۀ 1984
-
شعر جهان2 هفته پیش
«عشق عشق میآفریند» مارگوت بیکل: ترجمه و صدای احمد شاملو
-
موسیقی بی کلام3 روز پیش
«عشق» خود فرداست، خود همیشه است…
-
حال خوب1 هفته پیش
لحظهای «منقلبکننده» با اردشیر رستمی
-
موسیقی بی کلام8 ساعت پیش
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد…
-
گفتوگو1 هفته پیش
با لیلی گلستان دربارۀ چهرههای فرهنگی، مهاجرت پدرش و عکسهای کاوه