شعر جهان
اشعار کهن چین ترجمۀ سهراب سپهری

اشعار کهن چین ترجمۀ سهراب سپهری
1) هسیانگ یو (سدۀ دوم پیش از میلاد)
سرود «کای هسیا»
نیرویم کوهها برمیکَند، ارادهام جهان را فرا میگرفت.
اینک روزگار سیاه. هیون خاکستریام فرا نمیرود دیگر.
«یو»، «یو» با تو چه سازم!
ص 615
2) وانگ هان (سدۀ هشتم)
سرود «لیانگچو»
از شراب تاک گوارا که جامش به شب میدرخشد
هنوز هم سرِ نوشیدن دارم، اما آهنگ سه تار نهیبم میزند
تا به سمند برنشینم،
به دشت نبرد سرمست خواهم خفت، میخندید.
مگر چند تن از کارزار باز آمدهاند؟
ص616
3) لیپا (سدۀ هشتم)
می در پیش
شرابی از تاک،
جامهایی از زر،
دو هفت ساله دختری از «وو» بر سمندی لاغرمیان.
وسمهاش بر ابرو، پرنیان پای پوشِ گلفامش در پای.
سخن گفتنش لغزان، اما صدایش دلنواز.
در بزم بزرگ، میان بازوانم سرخوش است از می.
با تو چه سازم در نهان پردههای بنفش؟
ص 617
اشعار کهن چین ترجمۀ سهراب سپهری
4) چیئنچی (سدۀ هشتم)
گوشهگیری «تسویی» پارسا
خزهها راههای خطمی نشان شما را فراگرفته،
«کوهسار زمرد پریده رنگ» پنجرههای روستاییتان آکنده است
به سرمستی شما زیر شکوفهها، رشک میبرم،
بیگمان پروانهها در رؤیاهایتان میپرند.
ص618
5) چانگ چی
شب در لنگرگاه، کنار پل «افراها»
ماه فرو میرود، زاغان بانگ میکنند، ژاله افق را میآکند.
افراهای کرانه، آتش ماهیگیر، خواب آشفتۀ من.
کنار دریا «سو ئو چو» پرستشگاه «هان شان» است.
نیمههای شب، صدای زنگش تا زورق من میرسد.
ص 619
منبع
از مصاحبت آفتاب
زندگی و شعر سهراب سپهری
کامیار عابدی
نشر ثالث
چاپ ششم
مطالب دیگر
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
درمان پوچی به سبکِ ژان پل سارتر
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به رمان «هیچ دوستی بهجز کوهستان» نوشتۀ بهروز بوچانی
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 روز پیش
پس به نام زندگی / هرگز مگو هرگز
-
مولوی خوانی1 ماه پیش
«در هوایت بیقرارم روز و شب» با صدای شهرام ناظری
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به نمایشنامۀ «بانویی از تاکنا» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
«زیباییِ وصلۀ ناجور بودن»: لیدیا یوکناویچ
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی3 هفته پیش
رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر!
-
تحسین برانگیزها1 هفته پیش
«رازهای سطح» مستندی دربارۀ مریم میرزاخانی