موسیقی محلی
جادوی کیهان کلهر: شب، سکوت، کویر
جادوی کیهان کلهر: شب، سکوت، کویر
کیهان کلهر آهنگساز و تنظیم کننده آلبوم موسیقی “شب، سکوت، کویر” است که آن را برای تمجید و ستایش از موسیقی محلی شمال خراسان و نیز نقش تاریخی موسیقی محلی بر موسیقی اصیل ایرانی ارائه کرده است.
او این موفقیت را با هماهنگی یک مجموعه بزرگ از نوازندگان سازهای سنتی ایرانی (کمانچه، سه تار، باربط ، سنتور، تمبک، تار، ویولن سل، و نی) و سازهای محلی (دوتار، قوشمه، و دایره) و مهم تر از همه همکاری خواننده پرآوازه متولد خراسان محمدرضا شجریان به دست آورد که در زمینه موسیقی محلی خراسان نیز تبحر کامل دارد.
او ترکیب سازها و آهنگسازی را انجام داده و برای تبدیل یک اثر گروهی کامل، به آن کمک می کند. کلهر برای ایجاد برخی جلوه های خاص از قبیل به کارگیری چند کمانچه و هم خوانی خودش با شجریان از تکنولوژی ضبط استودیویی بهینه ترین استفاده را برده است. آلبوم “شب، سکوت، کویر” تصنیف های انتخاب شده بسیاری را با یک ترکیب غیر معمول از سازها به نمایش می گذارد.
اواسط این سوئیت چهار موومان با کلام وجود دارد که همه آنها تصنیف هایی درباره درد و رنج های عاشقانه است (مانند آنچه که در اشعار فارسی به آن برمیخوریم عرفانی یا غیر عرفانی بودن این عشق مبهم است).
ده موومان در این سوئیت را به طور تقریب به سه بخش گروه بندی میشود. چهار موومان اول با انسجام ترین بخش است. “سکوت شب” یک پیش درآمد با لطافت که با صدای باربط آغاز میشود. فضایی مملو از نشانه ها و شگون که این قسمت یک عشق و علاقه قابل انفجار در سازهای مهارشده و آرام خود پیش بینی می کند، و یک بغض را خلق می کند که در سرتاسر سوئیت ادامه دارد و تنها در قسمت انتهایی موومان نهایتاٌ آزاد می شود. سپس سه تار به باربط ملحق می شود تا این فضا را هم نوایی کند. صدای ویولن سل در لایه زیرین این حس اسرارآمیز اوج گرفته شنیده می شود.
در موومان دوم “کویر” این پیش آهنگ به تدریج به یک تم تکراری موزون که توسط ویولن سل معلق مانده است تبدیل می شود در حالیکه صدای کمانچه بر روی آن یک ملودی ساده را سر داده است. همانطور که میزان تمپو اندکی افزایش می یابد ملودی با صدای چند کمانچه ادامه می یابد. موسیقی به صورتی پیوسته به سمت موومان سوم پیش می رود که یک وکال و ساز غیرمنظم است. کمانچهها به تدریج کنار گذاشته می شوند و فقط یک کمانچه باقی می ماند. و سپس شب کویر توسط صدای شجریان به آتش کشیده می شود. عشق آمده است. غزل سرایی قوی او در یک هم نوایی با صدای کمانچه هماهنگ شده است و عشق را بر روی تم تکراری موزون ایجاد می کند. هر چه به انتها نزدیک می شویم با نالههای آخر کمانچه حجم تم تکرای موزون بیشتر می گردد.
در اینجا سازهای کوبه ای با تمبک و دف اضافه می شوند و موسیقی به موومان چهارم “شب کویر” تبدیل می شود. سه تار، باربط و تار همگی با هم آوایی برای تم شروع هماهنگ می شوند. شب بیابان این بخش را با نوعی تکرار موومان شروع به صورتی قوی تر و با همراهی سازهای کوبه ای به انتها می برد.
در بخش دوم سازهای محلی به طور برجسته در موومان پنجم “باران” هنرنمایی می شوند، که با قوشمه دو نی آغاز میشود. دو قوشمه به طور متناوب زده می شوند و یکی از آنها دیگری را چندین بار به صورت یکنواخت پشتیبانی میکند تا اینکه توسط صدای شجریان جایگزین می شود که همنوایی کند و صدای دو قوشمه با ملودی های متناوب انعکاس پیدا می کنند (صدای چپ و راست در استریو). پس از این مقدمه طولانی و مسحور کننده سازهای زهی و سازهای ضربی در یک آهنگ منظم به صدای شجریان ملحق می شوند. این بخش توسط یک موتیف دف قوی در انتهای هر شعر همراهی می شود.
در اینجا وارد موومان ششم می شویم “مناسبت بزم” که یک ساز رقصی است که به شدت بیانگر موسیقی محلی خراسان است. حرکت ششم با سازهای کوبه ای و ملودی سازها، به نوبت کمانچه و قوشمه آغاز می شود.
این دو ساز بخش دوم را ادامه می دهند، اولی برای دوتار و دومی برای سه تار. این دو قطعه مانند میان پرده عمل می کنند و نوعی فراغت و تسکین قبل از عشق بزرگ در موومان ماقبل آخر و اوج بخش سوم را فراهم می کنند. شاید آنها به عنوان یک انتقال و گذار بین موسیقی سنتی و موسیقی محلی نیز عمل میکنند که ساز دوتار محلی راه را برای سه تار سنتی باز می کند.
در موومان نهم پس از یک فعل و انفعال سنتی تر، یک بداهه سرایی نامنظم صدا و کمانچه (ساز و آواز) با صدای شجریان و کلهر ارائه می شود که صدای کمانچه کلهر ملودی شجریان را در انتهای هر تکه ملودی (عبارت) بازتاب می دهد. شاعر خون می گرید و شما ناله او را در شب می شنوید. دلتنگی قوی و شدید این موومان تخصص شجریان است و این موضوع یکی از ویژگی های موسیقی سنتی ایرانی است که البته تقریباً تحمل آن خیلی سخت است.
شجریان و کلهر این موضوع را اذعان می دارند و به همین خاطر این اثر را با تصنیف “ای عاشقان” به انتها می برند. از تمام سازهای زهی سنتی و محلی در این اثر مسجع با هیجان استفاده شده است که در آن شجریان از عاشقان (و شنونده ها) با استغاثه می خواهد درد و رنج عشق را فراموش کنند چرا که خورشید پس از شب کویر طلوع خواهد کرد.
منبع: RootsWorld
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…