با ما همراه باشید

از دنیای نقاشی

دربارۀ دورۀ آبی و صورتی پیکاسو

دربارۀ دورۀ آبی و صورتی پیکاسو
دربارۀ دورۀ آبی و صورتی پیکاسو
نام پیکاسو برابر است با خط سایه روشن و رنگهای سرد مردی فرانسوی مرام که هیچ گاه به پایان کار نمی اندیشید پیکاسو در کتاب «پیکاسو حرف می زند» درباره پایان یافتن نقاشی یک اثر چنین گفته است: نقاشی تمرینی روزانه است.
هر روز به خودم وعده می دهم که روزی این اثر به پایان خواهد رسید، هر چند که پایان یک اثر را نمی توان حدس زد و یا از پیش مشخص کرد هر جا قلم ها بچرخد، من هم خواهم رفت پیکاسو گاه از یک انسان به یک دریا و از یک گل به یک گیتار رسیده است.
او خود چنین می گوید:
وقتی اولین گیتار در نقاشیهای من پیدا شد، اصلا گیتاری نداشتم می خواستم دسته گلی بکشم،  به یک گیتار رسیدم دیری نپایید که با فروش آن گیتارها، یک گیتار برای خودم خریدم.
پابلو پیکاسو معتقد است هنر وابسته به لحظاتی است که آدمی در آن زندگی می کند. در یک لحظه به دریا فکر می کنیم و در لحظه ای دیگر به درختی تنها بر کوهی دقیق می شویم تمام این اتفاقات در یک لحظه روی داده است. از پابلو بشنویم:
پایان اثر غیرقابل حدس است، مثل خیال و تفکر همچنان که افکار به سرعت دگرگون می شوند، نقاشی نیز تغییر می کند.
پیکاسو در صفحه 50 از کتاب «پیکاسو حرف می زند» نوشته است:
در حقیقت همه کارهای من دچار این دگردیسی شده اند. رنگهای روشن و شاد در لایه ای از رنگهای سرد دفن شده اند و حتی پیش آمده که اصل موضوعها نیز تغییر کنند. گاهی عنصرها بر بوم از جایی به جایی دیگر رفته اند و شخصیتی موفقیت خودش را از چپ به راست یا از راست به چپ تغییر داده است.
باید پیکاسو را شاعری به شمار آورد که متکی به کلمات اولیه شعر خود نیست. شاعری همانند ازرا پاوند و آپولیز و شاعران کافه دهه سی فرانسه، آنها که بر تحرک تصویری کلمات و حروف تاکید کرده و با همراهی آپوسیز، بیانیه شعر دل ” را صادر کردند.  آنها بر این عقیده پای فشردند که می بایست در نقاشی و شعر به پیوندی رسید و معنی را با شعر بصری نشان داد.
پیکاسو هنرمندی است که در تکامل دست کم سه مکتب ادبی – هنری نقش موثری داشته است کوبیسم، فوتوریسم و سمبلیسم.
داگلاس کوپر، آغاز کوبیسم را پرده دوشیزگان آوینیون ، اثر پیکاسو و پایان آن را پرده “سه نوازنده اثر همین هنرمند می داند پس از آغاز کوبیسم در فرانسه، فوتوریستهای ایتالیا سعی کردند ترکیب بندی فضا در نقاشی را دچار تحول کنند. نخستین کسی که از بیانیه فوتوریستهای ایتالیا استقبال کرد، پیکاسو بود.
او تنها نقاشی بود که بهتر از هر کس دیگری توانست تجربه های دوران کوبیستی اش را به دوران فوتوریسم بیاورد و در آثار بعدی خود جاسازی کند آثاری مانند گرنیکا، این نظر را تایید می کنند. هر چند پیکاسو بیشتر واقعگرا است، اما از همان سالهای 1900 وقتی عازم پاریس شد با “مالارمه ” و “رمبو” دو شاعر سنته نیسم یا سمبلیسم آشنا شد بدون تردید شناخت پیکاسو از مبانی سمبلیسم، بر آثار او تاثیر گذاشته است. تابلوی گینیکا، یک نمونه کامل است که می توان در آن تعلق خاطر پیکاسو را به این سه مکتب یافت.
اندکی به زندگی فردی این هنرمند نامی بپردازیم:
پابلو روییس پیکاسو درمالاگا واقع در ساحل مدیترانه ای اسپانیا به دنیا آمد. پدرش نقاشی می کرد و در ضمن معلم آکادمی بارسلونا نیز بود. پیکاسو سال 1896 پای به همین آکادمی نهاد و پس از آن در آکادمی مادرید به تحصیل پرداخت. در همان سالها بود که به کولی وارگان انقلابی اسپانیا پیوست، جایی که از اندیشه های نمادگرایانه فرانسه تغذیه می کرد در آن زمان پیکاسو مجله یوگند را به راه انداخت در سال 1900 میلادی برای نخستین بار به پاریس رفت و در آنجا با نوگرایان اروپایی بیشتر آشنا شد.
پیکاسو دراین سالها نوزده ساله بود و نخستین کسی که بر او تاثیر عمیق گذاشت، کسی نبود جز اگوست رنوار، پدر ژان رنوار، فیلمساز شهیر فرانسه که او را پدر نقاشی نوین فرانسه نیز می دانند.
پیکاسو در پاریس فرا گرفت که چگونه محیط اجتماعی را با نقاشی جلوه ای دیگر دهد. پاریس سرزمین آرمانی او شد و سرانجام در سال 1904 برای همیشه در این شهر اقامت گزید او در خلال این سالها اندیشه های تازه را جذب کرد تمام موزه ها و گالریهای پاریس امضا و یادداشت این هنرمند اسپانیایی – فرانسوی را در خود حفظ کرده اند؛ در همین دوران سبک خاص پیکاسو شکل گرفت و سبکی مشهور به دوره آبی پرده هایی که رنگ آبی مایه مسلط آنهاست در آثار وی پدید آمد.
دربارۀ دورۀ آبی و صورتی پیکاسو
دربارۀ دورۀ آبی و صورتی پیکاسو
در این دوران پیکاسو به موضوعاتی همچون فقر محرومان جامعه نزدیک شده و آثاری مثل” دو خواهر” از نخستین کارهای “دوره آبی” نقاشی اوست.
پس از این دوره در نقاشی های پیکاسو به دوره صورتی آثار او می رسیم دوره صورتی، دوران حاکمیت صورتکهاست.
توجه عمیق پیکاسو که موجودات نمادینی چون بازیگران سیرک و دلقکان کوچه و بازار است ؛ در این نقاشی ها این که دلقکی می خندد، به خاطر شادی درونی او نیست و صورت آدمی حتی اندوه آدمی را نیز بیان نخواهد کرد. این تحول پس از دوران آبی، به عواملی چند بستگی دارد. در مرتبه نخست شرایط زندگی انسان معاصر اوست که با فقر می سازد؛ اما حاضر به تکدی نمی شود.
دیگر این که تاثیر ژرف هنر یونان باستان در رساندن او به چنین دورانی بی تاثیر نبوده است. پیکاسو اندک اندک دریافت که پیامهایش به نقاشی های یونان باستان بسیار نزدیک است. آثاری که بر فیگور انسانی تاکید می کند و موج آزاد پرسوناژهای کهن را اشاعه می داد. جهت دیگر توجه پیکاسو به دوره صورتی ، علاقه او به کاوش درباره مجسمه های عهد حاکمیت رومیان بر اسپانیا و پرتغال است. مجسمه هایی که از عناصر جادویی و به شکل جادوگران هیولا شکل ساخته شده اند.
دربارۀ دورۀ آبی و صورتی پیکاسو
عامل دیگر علاقه به دوره صورتی ، علاقه ذاتی پیکاسو به جمع آوری صورتکهای آفریقایی بود. این عوامل همه با هم پیکاسو را به “دوره صورتی ” رسانده اند. مجموع آنها در تابلوی “گرترود استاین ” دیده میشود. از میان ادوار هنری نقاشی پیکاسو “دوره صورتی ” اهمیت بسزایی دارد.
پیکاسو در این دوره با شاعران و نویسندگان فرانسه آشنایی کامل دارد؛ به مطالعه ای عمیق در ادبیات، هنر و فرهنگهای مختلف پرداخته و مهمتر از همه این که جامعه فرهنگی جهان با موجودی به نام پابلو روییس پیکاسو آشنا شده است.
در همین دوره است که او به “شکل ” صورتک ها خیره می شود. اگر به چهره گرترود استاین نگاه کنیم ، به شکلی هندسی خواهیم رسید؛ شکلی که متمایل به خطوط منحنی بوده و به تنهایی راه آینده پیکاسو را دگرگون می کند.
خانواده سالیتم بانک ،1905 ، گواش در این تابلو با شش پرسوناژ مواجهیم به پرسوناژ پدر در سمت چپ این پرده دقت کنید. پوشش پدر سرشار از اشکال هندسی است. مثلثها و مخروطهایی با رنگهای سایه روشن نوک تیز کفش پسرک، نوک تیز کلاه پدر بزرگ پیر، نوک تیز انگشتان زن و مهمتر از همه نوک تیز و نافذ نگاههای شش گانه در این پرده، آغاز دوران طلایی پیکاسوی جاودانه است.
منبع: jamejamonline

یک برداشت از این دو دوران
رنگ آبی سرد و بی‌روحی خاصی را در نقاشی‌های دورۀ آبی القا می‌کند. در این دوران پیکاسو به تراژدی در جهان انسان می‌پردازد و نگاهش به غمباری سرنوشت و زیست آدمی است. اما در دوران صورتی او به کمدی گرایش پیدا می‌کند و به سخره گرفتن را می‌آموزد. در نقاشی لاس‌منیناس این امر هویداست. علاقۀ او به صورتکها می‌تواند ناشی از گردش او به سویۀ دیگر حقیقت انسانی باشد: کمدی.
او هم تراژدی را پیش روی ما می‌گذارد و هم کمدی را.

مطالب بیشتر

برترین‌ها