مجموعه شعر برگ و باد کیا رستمی
نام کتاب: باد و برگ
نویسنده: عباس کیارستمی
انتشارات: نشر نظر
شاید کمتر کسی بداند که بزرگترین فیلمساز تاریخ ایران، عباس کیارستمی، دستی در شعر هم داشت و هایکو میسرود. هایکوهایی برآمده از دل، لطیف، ریزبینانه و سرشار از عاطفه و احساس.
کتاب شعر باد و برگ مجموعهی اشعار کوتاه شادروان عباس کیارستمیست. او که یک هنرمند و سینماگر قابل بود، با استفاده از همان دید سینمایی و تصویری ِ قویاش، با هایکوهایی دلچسب توانسته تصاویری زیبا و شاعرانه را در ذهن خواننده به وجود آورد.
این کتاب شعر توسط نشر نظر، در قطع جیبی و در سال ۱۳۹۰ خورشیدی به چاپ رسیده است. به شخصه خواندن مجموعه شعر باد و برگ را به شما عزیزان توصیه میکنم. مجموعه شعری که خواندنش خالی از لطف نخواهد بود.
“باد از زبان برگ
برگ از زبان باد”
در زیر چند نمونه از اشعار لطیف ایشان را با هم میخوانیم:
از ستم روزگار
پناه بر شعر
از جور یار
پناه بر شعر
از ظلم آشکار
پناه بر شعر
***********
از شکاف در
هم سوز می آید
هم نور ماه
***********
گلهای صحرایی را
نه کس بویید
نه کس چید
نه کس فروخت
نه کس خرید
***********
بسیاری عاشق
بسیاری معشوق
عاشق و معشوق
انگشت شماری
***********
شب به موقع رسید
سپیده به موقع زد
خروس به موقع خواند
من بیموقع
خوابیدم
***********
سیب از درخت
فرو افتاد و من
به جاذبهى تو اندیشیدم
***********
از مبدا تا مقصد
صدها کیلومتر
و صدها تن
که با هیچکدام، کاری ندارم
***********
باغم را فروختم
امروز
آیا درختان مىدانند؟
***********
آتشى برپاست در جنگل،
درختان سپیدار
به تماشا ایستادهاند
***********
سرزمین تخیلاتم
نامحصور
بیمحصول
***********
نه خواندن میدانست
نه نوشتن
اما چیزی میگفت
که نه خوانده بودم
و نه کس نوشته بود
***********
تکه ابرى سیاه
سرانجام
قرص ماه را
در آغوش گرفت
(منبع: hengamehnahid)
مجموعه شعر برگ و باد کیا رستمی
عباس کیارستمی کتاب شعری به نام «باد و برگ» دارد که حاوی شعرهایی بسیار کوتاه است. برخی از شعرهای او در این کتاب به شکل سوال است که گاهی ذهن را به خودش قلاب میکند، به طور مثال میپرسد:
درختهای کهن به نهالهای کوچک چگونه مینگرند؟
باغم را فروختم امروز آیا درختان میدانند؟
موادی ناهمگون در غلیان آبی جوشان سرانجام به هم پیوستند. پختگی در پیوند است؟
در کل شعرهایش به نظرم زیباست. یکی از آنها را که من خیلی دوست دارم، این شعر است:
امروز را
در خانه میمانم
و در به روی کسی نمیگشایم،
اما بی در و پیکر است خانه ذهنم
میآیند و میروند دوستان ناموافق
آشنایان ناسازگار
(منبع: khabbari)
مطالب بیشتر
- مجموعه شعر گرگ در کمین کیارستمی
- سینمای شاعرانۀ کیارستمی
- کتاب گفت و گو با کیارستمی / مهدی مظفری ساوجی