تحلیل نقاشی
نگاهی به نقاشی مونالیزا

نگاهی به نقاشی مونالیزا
مونالیزا – Mona Liza
نقاش: لئوناردو داوینچی – Leonardo da Vinci
سبک: رنگ روغن روی چوب صنوبر
سال: ۰۶-۱۵۰۳
مونالیزا یا اسم دیگرش جوکوندا، بخاطر علاقهی بوهیمن های متعددی به آن و یک سری رویدادهایی که اکثرشان در طول قرن بیستم به وقوع پیوست لقب «مشهورترین نقاشی جهان» را به خود گرفت. «مشهورترین» لزوما به معنای زیباترین نیست، اگرچه بدون شک این اثر بسیار زیباست حتی اگر روزی شهرتش را هم از دست بدهد.
از این پرتره هنوز هم به عنوان یک معما و ابهام یاد می شود. این لبخند رمزآلود، جوی پر از ابهام، چشم اندازی مه آلود در پسزمینه و بیشتر از همه حس مبهم و مرموز موجود در چهرهی درون نقاشی، تخیل بیننده را برانگیخته، سوالاتی بی پاسخ و ابهاماتی را در ذهن باقی میگذارد. آرامش بیش از حد مونالیزا و بیتفاوتی او باعث عمیقتر شدن ابهامات و برانگخته شدن کنجکاویمان میشود.
جذابیت زیاد رخسار این پرتره میتواند یک دلیل روانشناختی ساده و در عین حال قوی داشته باشد:
ما اغلب شیدای کسی هستیم که به نظر نمیرسد چندان تمایلی به ما داشته باشد.
این نقاشی به سه لایه تقسیم می شود که در میزان اهمیت و فضایی که اشغال کردهاند یکسان نیستند. لایه اول چشم انداز پسزمینه است که به تصویر عمق میبخشد، گویی به آن جان میبخشد و شخصیت درون تصویر را متعادل می سازد. این لایه خود به دو محدودهی مکمل همدیگر تقسیم می شود، زمینه ی متمایل به قرمز، و آب و کوهستان متمایل به آبی.
آسمان برای ترکیب این دو فاز، با رنگ آسمانی لاجوردی آمیخته به قهوهای و قرمز ظاهر می شود. این چشم انداز درکل حس عمیقی از هماهنگی را ایجاد می کند. اتمسفر مه آلود نقاشی هم با جذبهی خانم داخل تصویر تطابق خاصی دارد.
خود تصویر مونالیزا لایهی دوم و اصلی کار را تشکیل می دهد. او در حالتی قائم نشسته است، انگار کمی فشار روی پشت و گردنش باشد. پرترهی مونالیزا می تواند به صورت ترکیبی از دو ناحیهی اصلی مورد بررسی قرار گیرد:
قسمت بالایی شامل صورت و قفسه سینه و بخش پایینی شامل دست و بال. لایهی سوم شامل بخشهایی است که به سختی قابل رویت هستند و در عین حال از نظر ساختاری دارای اهمیت ویژهای در بخش پایینی پنل میباشند:
بخش تکیه گاه صندلی که دست مونالیزا روی آن قرار گرفته و نردههای بالکون که به زحمت دیده میشود. این دو بخش، مرزهای لازم را به تصویر میکشند که چهرهی مونالیزا در آن قرار گرفته است.
نگاهی به نقاشی مونالیزا
چهره
چهرهی جوکوندا، جوانی و بلوغ را همزمان با هم به نمایش میگذارد. حالت پوستش، شادابی آن در میان تیرگی های حاصل از اسفوماتو و گذشت ۵۰۰ سال از قدمت آن؛ جوانیاش را به نمایش می گذارد، درحالی که منظره و ژست استوارش، نمایانگر بلوغ و کمال او می باشد. همه میدانند که او فاقد ابرو و مژه است.
سوی نگاه زن جوان داخل نقاشی تقریبا رو به سوی سمت راست بیننده دارد، چشمانش تقریبا نیمه باز هستند و او را غرق در تفکر نشان میدهند. شاید این حالت، نگاهی عمیق و درونی باشد که خاطرهای را به تصویر می کشد یا رخدادی را بازگو میکند. بعنوان نتیجهای کلی، او با نگاه به گذشتهی بیننده از طریق ما و همچنین نگاه به خود ما است که نمود پیدا میکند. او خودش در زمان حال واقع شده ولی ذهنش در زمان و مکانی دیگر است. این ثنویت ویژه بعنوان سرچشمهای از رمز و افسونی بیپایان عمل می کند و یکی از منشا های ابهامات موجود در این پرتره است.
جالب است که هیچ اثری از چین و چروکی نیست که معمولا هنگام نیمه باز گذاشتن چشم روی صورت ظاهر می شود که این مساله به تمرکز و توجه او حالتی ماورائی می بخشد.ن
گاهی به نقاشی مونالیزا
دستها
دستان یک پرتره اغلب بیش از صورتش حالات درونی او را آشکار می کنند. دستها اغلب به عاملی برای پیکرنگاری تبدیل می شوند. با نگه داشتن شیئی، نامه ای، کتابی، سلاحی، گلی و یا حلقهای که نه تنها معنی و مفهوم بلکه حس و حال نقاشی و هدف آن را نیز بیان می کند. دستان مونالیزا کاملا خالی است و چیزی در دستانش نیست که این خالی بودن دستان او عنصر دیگری است در جهت تقویت ابهامات و رموز موجود در نقاشی.
از آنجا که کف دستان جوکوندا دارای هیچ پیکرنگاری جزئی نیست، شیوه و حالت قرارگیری دستانش میتواند خصوصیات شخصیت او را فاش کند. اگرچه چیزی از این خصوصیات را افشا نمی کنند، در نتیجه هر آنچه ما می بینیم دقیقا با چهرهی او مطابقت می کند. او آرامش و ملایمتی بیش از آنچه که نشان می دهد را در خود نگه داشته است. این پرتره نتیجه یک پیوستگی روان شناختی و هماهنگ است که همراه با منظره، تصویر تمام و کمالی را میسازد که درک آن بسیار مشکل است، اگرچه از نظر ساختاری یکپارچه و یکدست است
نگاهی به نقاشی مونالیزا
اسفوماتو (محوکاری)
اسفوماتو (در ایتالیایی به معنای دودی یا دود گرفته) تکنیکی است که لئوناردو داوینچی آن را ابداع کرد، در این روش سایهها به تدریج و برای ایجاد مهی رقیق حول ناحیهی مربوطه نقاشی میشوند و این کار معمولا در جاهایی استفاده میشود که خطوط و نواحی روشن متعددی تقسیم و ادغام شده باشند. این کار ترکیبات خطی را نرمتر کرده و تاثیری تدریجی و بسیار ظریف و جذاب را حاصل میکنند. این تکنیک تا حدودی شبیه افکت محو کردن در نرم افزارهای روتوش امروزی است.
در مونالیزا، اسفوماتو دور چشمان پرتره (تقریبا شبیه چشمی آرایش شده)، دهان و کل صورتش را فرا میگیرد و درجهبندی سایهای متغییر و ناپایداری را ایجاد میکند. اگرچه سایهها واقعیت فیزیکی مدل را نشان می دهند، لطافت آنها به صورتی است که انگار در فضایی دورتر قرار گرفته باشند. بنابراین او هم قابل فهم است، هم دور از فهم، و این چنین نمادی جهانی از زن و فرشتهای روحانی، مفهوی صمیمی و انزوایی آرامبخش را به تصویر میکشد.
لئوناردو سه پرترهی زن دیگر را نیز کشیده است، که همه آنها احساس و معنا یی را با وضوح بالا و قابل درکتری منتقل میکنند که نمایشی از غرور و خودخواهی، یا فروتنی و نجابت را به تصویر می کشند. سه اثر دیگر او قابل فهم تر هستند و از درجه ابهام کمتری برخوردار اند، شاید به همین خاطر است که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
این هنرمند هنوز کشیدن پرتره را شروع نکرده بود که نقاشان به دنبال افزودن افسانهها به مدل هایشان بودند. از طرفی هم مسائل روان شناختی بیش از مساله ابهام به تفکری برای استانداردی جهانی توسط برخی هنرمندان بصری تبدیل شده است.
(منبع: Art And Critique)
نگاهی به نقاشی مونالیزا
2.
داوینچی در ترسیم نقاشی چنین سفارش می کند: “تصویر را طوری بسازید که نشان دهد صاحب آن چه فکری در سر می پروراند.” آیا او در مورد مونالیزا چنین نکته ای را فراموش کرده بود، یا اینکه می خواست درباره قابلیت انسان در خواندن روح همنوعان خود، در چشمان و لبان آن، غلو کند؟
مطالب بیشتر
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
درمان پوچی به سبکِ ژان پل سارتر
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به رمان «هیچ دوستی بهجز کوهستان» نوشتۀ بهروز بوچانی
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی4 روز پیش
پس به نام زندگی / هرگز مگو هرگز
-
مولوی خوانی1 ماه پیش
«در هوایت بیقرارم روز و شب» با صدای شهرام ناظری
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
نگاهی به نمایشنامۀ «بانویی از تاکنا» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی1 ماه پیش
«زیباییِ وصلۀ ناجور بودن»: لیدیا یوکناویچ
-
پنجرهای برای لبخند به زندگی4 هفته پیش
رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر!
-
تحسین برانگیزها1 هفته پیش
«رازهای سطح» مستندی دربارۀ مریم میرزاخانی