با ما همراه باشید

فیلسوفان

آشنایی با فیلسوفان قرون وسطا

آشنایی با فیلسوفان قرون وسطا

 

در فلسفۀ قدیم غلبه با افلاطون و ارسطوست. بدیهی است نه تنها پیش از این دو، بلکه بعد از آن نیز فلاسفۀ مهم و جالب توجه دیگری در دنیای قدیم بوده‌اند، ولی از هیچ‌یک از ایشان نوشته‌هایی باقی نمانده است که رویهمرفته از لحاظ کمیت و کیفیت و تأثیر با کارهای آن دو فیلسوف قابل مقایسه باشد. چیرگی افلاطون و ارسطو به حدی است که هر کس برای خواندن فلسفۀ قدیم به دانشگاه برود، می‌بیند تقریباً_ یا شاید تحقیقاً_ همۀ اوقاتش صرف آثار این دو می‌شود.

بعد اگر چنین کسی بخواهد به مطالعۀ فلسفه ادامه بدهد، احتمالاً خواهد دید که به او می‌گویند مستقیماً از ارسطو به فلسفۀ جدید برود و با یک پرش قرون وسطا را یکسره پشت سر بگذارد. ولی دوره‌ای که از آن صحبت می‌کنیم، بیش از هزار سال فلسفه، از سقوط امپراتوری روم تا رنسانس را در برمی‌گیرد. متاسفانه در نسل‌های اخیر از فلسفۀ قرون وسطا به شدت غفلت شده است و دلیل بزرگش، به نظر من، این بوده که تقریباً همۀ فلاسفۀ معتبر در سراسر قرون وسطا علمای دین و کشیش‌های مسیحی بوده‌اند، در حالی که در یکی دو قرن منتهی به عصر ما واکنش وسیع نسبت به مذهب و بخصوص مخالفت گسترده با سلطۀ آن بر افکار وجود داشته است. در دورۀ این واکنش، فیلسوفان قرون وسطا در معرض بدگمانی قرار گرفتند که حقیقت را صرف‌نظر از اینکه جستجویشان به کجا بینجامد پی نمی‌گیرند، و به عوض، برای آنچه از پیش به آن اعتقاد دارند به دنبال دلایل قوی می‌گردند. اما این واکنش هم مانند بیشتر واکنش‌ها _از جمله واکنش‌های درست_ از حد تجاوز کرد. معتبرترین فلاسفۀ قرون وسطا براستی فرزانگانی بزرگ بودند و به معنایی که ما امروز از فلسفه اراده می‌کنیم، حقیقتاً فلسفه کار می‌کردند و ما هنوز می‌توانیم از آن‌ها چیزهایی یاد بگیریم.

در فلسفۀ قرون وسطا هم مثل فلسفۀ قدیم، دو فیلسوف از دیگران برجسته‌تر بودند، هرچند در این مورد، یکی در اوایل و دیگری در اواخر آن دوره زندگی می‌کرد. اولی آوگوستینوس قدیس است که در 354 میلادی در شمال آفریقا به دنیا آمد و گرچه در زندگی بسیار سفر کرد، همان‌جا در 430 میلادی درگذشت. دو کتاب از نوشته‌هایش به تصدیق همه از کتاب‌های بزرگ جهان است: یکی اعترافات و دیگری مدینۀ الهی. شخصیت دوم هم از حیث مقام از او کمتر نیست؛ یعنی توماس آکویناس که در 1225 میلادی در ایتالیا متولد شد و در 1274 فوت کرد. فلسفۀ آکویناس رویهمرفته فنی‌تر از آو گوستینوس است و معروفترین آثارش دو مجموعۀ بزرگ برای شاگردان است: یکی مجموعه در رد کافران ( که به نام حقانیت مذهب کاتولیک به انگلیسی ترجمه شده) و دیگری مجموعۀ علم کلام یا ملخص کلام.

در پی مرگ آوگوستینوس و سقوط امپراتوری روم دوره‌ای شروع شد که امروز به اعصار تاریک معروف است. در طی آن قرون، همین‌قدر از باسوادها و فضلای اروپای غربی ساخته بود که بقایای تمدن را در تلاطم امواج پی در پی تجاوزها و کشورگشایی‌های اقوام مشرک، حفظ کنند. در چنین اوضاع و احوال، کار دانشمندان بیشتر جنبۀ حفظ و نگه‌داری داشت و مدتهای مدیدی تقریبا هیچ اثر علمی مهم و معتبری بوجود نیامد. در دورۀ هفتصد سالۀ بین آوگوستینوس و آنسلم، تنها یک فیلسوف طراز اول پیدا شد و آن جان اسکاتلندی بود که در قرن نهم میلادی زندگی می‌کرد. ولی وقتی در قرن یازدهم میلادی به آنسلم می‌رسیم، سلسله‌ای از متفکران مهم مشاهده می‌کنیم که به سرعت جانشین یکدیگر می‌شوند: مانند آبلار در قرن دوازدهم، راجر بیکن و توماس آکویناس در قرن سیزدهم و بعد دانز اسکوتوس و ویلیام آکمی که با ظهور آن‌ها قرون وسطا کم کم به پایان می‌رسد.

 

منبع

آشنایی با فیلسوفان قرون وسطا

فلاسفۀ بزرگ

آشنایی با فلسفۀ غرب

براین مگی

ترجمه عزت الله فولادوند

نشر خوارزمی

چاپ پنجم

صص93-95

برترین‌ها