با ما همراه باشید

پیرامونِ ادبیات کلاسیک

شرح یکی از مُلمّعات سعدی : دکتر خلیل خطیب رهبر

شرح یکی از مُلمّعات سعدی : «دکتر خلیل خطیب رهبر»

غزل 293

 

آفتابست آن پریرخ یا ملایک (1) یا بشر

قامتست(2) آن یا قیامت یا الف یا نیشکر

هَدَّ صَبری ما تَوَلّی رَدَّ عَقلی ما ثَنا

صادَ قلبی ما تَمشّی زادَ وَجدی ما عَبَر(3)

گلبنست آن یا تن نازک نهادش یا حریر

آهنست آن یا دل نامهربانش یا حَجَر(4)

تِهتَ والمطلوبُ عِندی کَیفَ حالی اِن نَآ

حِرتُ و المأمولُ نَحوی ما احتِیالی اِن هَجَر(5)

باغ فردوسست، گلبرگش نخوانم یا بهار

جان شیرینست، خورشیدش نگویم یا قمر

قُل لِمَن یَبغی فِراراً مِنهُ هل لی سُلوهٌ

اَم عَلی التَّقدیرِ انّی اَبتَغی، اَینَ المَفَر؟

بر فراز سرو سیمینش چو بخرامد بناز

چشم شورانگیز بین تا نجم(7) بینی بر شجر(8)

یَکرَهُ المحبوبُ وَصلی اَنتهی(9) عَمّا نَهی

یَرسُمُ المنظُورُ قَتلی اَرتضی فیما اَمَر

کاش اندک مایه نرمی در خطابش دیدمی

ور مرا عشقش بسختی کشت، سهلست اینقدر

قیلَ لی فی الحب اَخَطارٌ و تَحصیلُ المُنی

دوله القی بمن القی بروحی فی الخَطر (10)

گوشه‌گیر ای یار، یا جان در میان آور که عشق

تیر بارانست یا تسلیم باید یا حذر

فالتَّنائی غُصهٌ ما ذاقَ اِلاّ من صَبا

و التَّدانی فرصهٌ ما نالَ الاّ مَن صَبَر

دختران طبع را یعنی سخن با این جمال

آبروئی نیست پیش آنِ (11)آن زیبا پسر

لَحظَک القَتّالِ یَغوی فی هلاکی لا تَدَع

عِطفُک المَیّاسِ یَسعی فی بلائی لا تَذَر (13)

آخر، ای سرو روان بر ما گذر کن یکزمان

آخر ای آرام جان در ما نظر کن یکنظر

یا رَخیمَ الجِسمِ لَولاأَنتَ، شَخصی ماانحَنی

یا کَحیلَ الطَّرفِ لولاأنت، دَمعی مَاالنحَدَر(14)

دوستی را گفتم اینک عمر شد، گفت: ایعجب

طرفه(15) می‌دارم که بی‌دلدار چون بردی بسر؟

بَعضُ خَلّانی اَتانی سائلاً عَن قِصَّتی

قُلتُ لا تَسئل، صفار الوجه یُغنی عَن خَبر

گفت: سعدی، صبر کن یا سیم و زر ده یا گریز

عشق را یا مال باید یا صبوری یا سفر

 

وزن غزل (293): فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (بحر رمل مثمن محذوف عروض)

  1. ملایک: بفتح اول فرشتگان، جمع ملک
  2. قامت: قد و بالا؛ در اینجا با تشبیه مضمر قامت در شورانگیزی به قیامت و در راستی به الف و در شیرین حرکات بودن به نیشکر مانند شده است.
  3. معنی بیت: چون روی برگرداند، بنای شکیبائی مرا سخت ویران می‌کند و چون بگذرد، وجد مرا افزون می‌سازد.
  4. حجر، بفتح اول: سنگ
  5. معنی بیت: سرگشته‌ام و محبوب نزد منست، پس حال من چگونه باشد اگر دور شود؟ حیران شدم و آنکه مطلوب منست، پیش من می‌باشد. پس چاره چیست؟ اگر از من جدایی جوید؟
  6. معنی بیت: بگو به کسی که از وی فرار می‌جوید، آیا مرا از وی خرسندی باشد یا بحکم تقدیر من فرارگاهی می‌جویم و گریزگاه کجاست؟
  7. نجم: بفتح اول و سکون دوم ستاره یا ثریا
  8. شجر: بفتح اول درخت
  9. انتهی: در نسخه کلیات سعیده تصحیح شوریده اشتهی بجای انتهی آمده که بر متن ترجیح دارد_ معنی بیت: یار وصال مرا ناخوش می‌دارد و من خواهانم آنچه مرا یار از آن باز می‌دارد، محبوب به کشتن من فرمان می‌دهد و خشنودم به آنچه می‌فرماید.
  10. معنی بیت: به من می‌گویند در عشق خطرهاست و تحصیل آرزوها؛ معنی و تصحیح مصراع دوم ممکن نشد و مرحوم فروغی هم در برابر آن علامت استفهام گذاشته‌اند.
  11. معنی بیت: دوری اندوهی است که آن را جز آرزومند مشتاق نچشد و نزدیکی و وصال فرصتی است که بدان جز مرد شکیبا دسترس نیابد.
  12. آن: نمک و چاشنی و حالتی و کیفیتی را نیز گویند که در حُسن می‌باشد و بتقریر در نمی‌آید و آن را جز بذوق نتوان یافت (نقل از برهان قاطع)
  13. معنی بیت: نگاه کشندۀ تو در نابودی من ترا گمراه می‌کند، رها مکن و قامت خرامان تو درافکندن من به بلا می‌کوشد، مگذار
  14. معنی بیت: ای نرم اندام اگر تو نبودی قامتم خم نمی‌شد، ای چشم بسرمه کشیده اگر تو نبودی اشکم فرو نمی‌ریخت
  15. طُرفه: شگفت و بدیع
  16. معنی بیت: یکی از دوستان بنزد من آمد و از داستان عشقم پرسش کرد. گفتم: مپرس، زردی چهره از خبر دادن مرا بی‌نیاز می‌سازد.

 

منبع

غزلیات سعدی به کوشش خلیل خطیب رهبر

دیوان غزلیات استاد سخن سعدی

با معنی واژه‌ها، و ذکر وزن و بحر غزل‌ها

و برخی نکته‌های دستوری و ادبی و امثال و حکم

به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر

جلد 1

چاپ دهم

نشر مهتاب

صص 430-433

 

 

مطالب مرتبط

  1. وجوه امتیاز و عظمت حافظ/ بخش اول: بهاالدین خرمشاهی
  2. دلایل محبوبیت حافظ: دکتر منوچهر مرتضوی
  3. روایت چند آوای باختین در مثنوی مولانا: دکتر حمیدرضا توکلی
  4. معنی و زبان در غزل مولوی: دکتر تقی پورنامداریان
  5. معجزۀ پروین: دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

 

 

 

 

برترین‌ها