روانشناسی_روانکاوی
قسمتهایی از کتاب «باورهای غلط شما» اثرِ «دکتر وین دایر»
قسمتهایی از کتاب «باورهای غلط شما» اثرِ «دکتر وین دایر»
مسئولیت خود را بر عهده بگیرید
- مفهوم بزرگی یعنی توانایی انتخاب رضایت فردی، در شرایطی که دیگران حماقت را انتخاب کردهاند.
نگاهی به پشت سرتان بیندازید. متوجه خواهید شد که کسی همیشه همراه شماست؛ اگر میخواهید اسم بهتری برایش بگذارید؛ او را فرشتهی مرگ خود بنامید. شما میتوانید از این همراه بترسید و یا او را در جهت خدمت به خود به کار گیرید. انتخاب با شماست.
مرگ سرنوشت محتوم، و زندگی به طرز نفسگیری کوتاه است؛ حال از خود بپرسید آیا باید از انجام کارهایی که دوست دارم اجتناب کنم؟ آیا باید آنگونه که دیگران میخواهند زندگی کنم؟ آیا اشیا آنقدر ارزش دارند که همهی عمرم را به جمعآوری آنها بگذرانم؟ آیا به تأخیر انداختن خواستهها، روش درستی برای زندگی کردن است؟ برحسب تصادف پاسختان را میتوان در چند کلمه خلاصه کرد:
زندگی کن…خودت باش…از زندگی لذت ببر…عاشق باش.
میتوانید از مرگ بهراسید_که البته بیفایده است_ و یا از آن برای ایجاد یک زندگی مطلوب کمک بگیرید. به ماجرای ایوان ایلیچ در داستان تولستوی گوش کنید زمانی که مقابل معیارسنج اعظم ایستاده بود و به گذشتهاش که عمیقا تحت تسلط دیگران بود میاندیشید. او عنان زندگیاش را به دست دیگران سپرده بود تا بتواند با نظام موجود هماهنگ باشد. چیزی که تا پیش از آن به نظرش غیرممکن میآمد، به ویژه به این دلیل که او آنگونه که باید زندگی نکرده بود، اکنون میتوانست حقیقت داشته باشد: « اگر همهی عمرم به کلی اشتباه کرده باشم چه؟» حس میکرد تنها وسوسههای گاه و بیگاهش که به سرعت آنها را سرکوب کرده بود، واقعیت داشتهاند و بقیهی مسائل دروغی بیش نبودهاند. وظایف حرفهای، برنامهی زندگی و خانوادگی، مسئولیتهای اجتماعی و رسمیاش همه اشتباه بودهاند. او سعی کرد در برابر همهی آنها از خود دفاع کند و ناگهان دریافت که از چه چیز سست و ضعیفی دفاع میکند. چیز قابل دفاعی وجود نداشت.
اگر یک بار دیگر در مورد اینکه آیا مایلید مسئولیت خود را بر عهده بگیرید یا نه، دچار تردید شدید سؤال مهمی را با خود در میان بگذارید: «چقدر با مرگ فاصله دارم؟» با چنین چشمانداز محتومی حالا میتوانید تصمیم بگیرید و همهی نگرانی، ترس و فکر اینکه آیا از عهدهی این کار برخواهید آمد یا نه و تقصیرها را بر دوش کسانی بیندازید که خیال دارند برای همیشه زنده بمانند.
اگر چنین گامهایی برندارید، باید انتظار داشته باشید بقیه عمرتان را آن طور که دیگران میخواهند زندگی کنید. حال که سفر شما در این دنیا اینقدر کوتاه است، کاری کنید که لااقل برایتان خوشایند باشد؛ به عبارت دیگر، این زندگی شماست، با آن هرکاری میخواهید بکنید.
شادکامی و بهرهی هوشی شما
پذیرش مسئولیت خودتان یعنی اینکه تمامی افسانهها و شایعات رایج و در رأس همهی آنها، این گفته را که هوش و ذکاوت شما بر مبنای تواناییهایتان برای حل مشکلات پیچیده سنجیده میشود کنار بگذارید؛ خواندن، نوشتن، حساب کردن و حل سریع معادلات ذهنی. چنین برداشتی از هوش، فقط تحصیلات رسمی را معیار واقعی رضایت خاطر فردی میداند. چنین برداشتی نوعی فخرفروشی عقلانی را تشویق کرده که نتایج نومیدکنندهای به بار آورده است. ما بر این باوریم که کسی که دارای مدرک تحصیلی بیشتری است یا در یکی از رشتههای تحصیلی (ریاضی، علوم، به خاطر سپردن واژگان بسیار، داشتن حافظهای برای اطلاعات غیر ضروری و یا تندخوانی) نابغه است فرد باشعوری خواهد بود. با این همه، آسایشگاههای روانی مملو از بیمارانی هستند که دارای چنین مدارک معتبریاند؛ درست به اندازه بیمارانی که فاقد این مدارکند. شاخصهی واقعی برخورداری از شعور و آگاهی داشتن یک زندگی مطلوب و توأم با شادکامی است یعنی زندگی در همین روز و لحظهای که در آن حضور داریم.
اگر شادکامید و در همین لحظه، با همهی خوب و بدش، زندگی میکنید، پس فرد با شعوری هستید. حل مشکلات میتواند تنها کمک مفیدی برای افزایش شادکامی شما باشد. اگر با وجود آگاهی از اینکه نمیتوانید مشکلی را که باعث نگرانیتان شده است حل کنید و همچنان سعی میکنید شادکام بمانید و تمایلی به غم و اندوه از خود نشان نمیدهید، پس انسان باشعوری هستید.
شما باشعورید زیرا سلاح بنیادین برای مبارزه با فروپاشی روانی ان.بی. دی را در اختیار دارید. اگر بدانید که چیزی با عنوان فروپاشی روانی وجود ندارد حتما تعجب میکنید. عصبها شکسته نمیشوند. بدن کسی را باز کنید و به دنبال عصبهای خرد شده بگردید، هرگز چنین چیزی پیدا نمیکنید. مردم باشعور دچار فروپاشی روانی نمیشوند زیرا آنها مسئولیت خود را بر عهده میگیرند. میدانند چگونه شادی را جانشین اندوه کنند. میدانند چگونه با مشکلات زندگیشان مواجه شوند. توجه کنید نگفتم حل مشکلات، فقط مواجهه. آنها به جای آنکه توانایی حل مشکلات را معیار شعور خود بدانند، قدرت حفظ شادکامی و منزلت خود را به عنوان ملاک شعور در نظر میگیرند صرف نظر از اینکه مشکل حل شود یا نشود.
میتوانید با توجه به حسی که در مواجهه با شرایط انتخاب میکنید خود را واقعا فرد باشعوری بدانید. مشکلات زندگی روزمره ما، کم و بیش مشابه یکدیگرند. همه کسانی که در جوامع مختلف با یکدیگر درارتباطند، مشکلات مشابه شما را دارند. اختلاف نظر، تعارض و سازش بخشی از مفهوم انسان بودن است. مشکلات مالی، پیری، بیماری، مرگ، سوانح و یا بلایای طبیعی از جمله مسایلی هستند که عملا زندگی انسانها را با دشواری روبهرو میسازند. با وجود این، هستند کسانی که به رغم بروز چنین پیشامدایی تسلیم یأس و افسردگی نمیشوند، و به رویارویی با مشکلات برمیخیزند. این در حالی است که گروه دیگر در خود فرومیروند، دچار رخوت، جمود و افسردگی میشوند.
کسانی که به این مسأله واقفند که مشکلات بخشی از زندگی انسانها را تشکیل داده و شادکامی را در عدم وجود مشکلات جست و جو نمیکنند؛ آنها از جمله باشعورترین و آگاهترین ابنای بشرند و البته تعداد آنها محدود است.
منبع
باورهای غلط شما
دکتر وین دایر
ترجمه پروین ادیب
نشر پارسه
صص22-19
مطالب مرتبط
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
«کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»: امر سیاسی یعنی امر پیشپاافتاده
-
لذتِ کتاببازی3 هفته پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
سهراب سپهری1 ماه پیش
بریدهای از کتاب «برهنه با زمین» اثر سهراب سپهری
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی3 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
نامههای خواندنی2 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
تحلیل نقاشی1 ماه پیش
تغییرات سبکی و سیر تکاملی آثار پابلو پیکاسو