کودک و نوجوان
نقد شازده کوچولو؛ ثریا قزل ایاغ
نقد شازده کوچولو
1- شازده کوچولو به مثابه کریستال
داستان شازده کوچولو ـ شاهکار «اگزوپری» ـ که در سال1944 انتشار یافته است، تاکنون به بیش از صد زبان ترجمه شده و محبوبترین کتاب قرن بیستم شمرده میشود و لقب «کتاب قرن» را به خود اختصاص داده است. این کتاب سومین کتاب پرخواننده جهان است. به رغم زبان ساده و روان داستان؛ این اثر از ویژگیهای غنایی، تعلیمی، فلسفی، عرفانی، اجتماعی و روانشناختی برخوردار است. گستردگی مفاهیم بلند و متنوع در داستان به گونهایست که به رغم خاستگاه غربیاش، ردپایی از عرفان شرقی نیز در آن مشهود است. شخصیتپردازی شازده کوچولو، خطکش و اشلی میسازد برای نقد تمامی آنچه تحت عنوان «آدم بزرگها» از آن یاد میشود: از نقد اطاعت و فرمانبرداری محض گرفته تا نقد سودجویی آدمیان. از نقد خودخواهی تا نقد زندگی ماشینی و قس علیهذا. اما شازده کوچولو داستانی است که تحلیلش به مراتب بیش از خواندن صرف آن بهصورت مستقل (بدون نقد و ارزیابی) اهمیت دارد. اگرچه خواندن صرف داستان؛ خواننده را بیبهره نخواهد گذاشت اما ویژگی متن شازده کوچولو که بسان یک منشور و کریستال مدور در هر دوران و چرخش برقی از معانی را متجلی میکند، بگونهایست که تحلیل و تأویل داستان را بدل به یک ضرورت میکند. متن شازده کوچولو یک ظاهر و یک باطن دارد. به عبارت دیگر یک «روساخت» و یک «ژرفساخت» دارد. به هر میزان که مخاطب بتواند از ظاهر و روساخت اثر به باطن و ژرفساخت آن برسد؛ بهرهاش افزونتر خواهد بود و بسته به میزان فعال بودن ذهن مخاطب میزان این بهره متغیر خواهد بود. به همان مقدار که پیچیدگیهای ذهنی و آگاهی مخاطب افزون باشد، به همان مقدار هم بهرهاش از اثر فزونی خواهد گرفت. متن کریستال گونه شازده کوچولو در هر خوانش و در هر تحلیل، بارقهای نو در ذهن مخاطب میزند و افق نگاه او را میگستراند. رمز جاودانگی این اثر و آثاری از این دست در همین نکته نهفته است. «اگزو پری» در مقام یک نویسنده که خالق یک اثر هنری است؛ با بهرهگیری از عناصر زیباییشناختی در هنر، مخاطب را از راه عاطفه و شهود به همان مقصدی میرساند که یک فیلسوف با یک اثر فلسفی مملو از برهان چنین میکند. با خواندن شازده کوچولو مخاطب در همان جایی نخواهد ایستاد که پیش از خواندن ایستاده بود. او قدم یا قدمهایی جلوتر خواهد آمد. کار هنر و ادبیات همین است.
2- دربارهء سه نیت/«حدود و ثغور تاویل کجاست؟»
شازده کوچولو زبانی «سمبلیک» دارد. این زبان در مقابل نوعی دیگر از زبان است که زبان «اخباری» خوانده میشود. اولی از «حقیقت ذهنی» سخن میگوید و دومی از «واقعیت عینی».
از اینرو متونی چون شازده کوچولو نیاز به «تاویل» دارند. نقد تاویلی یا هرمنوتیکی از شیوههای معتبر و با قدمت؛ در حوزه نقد ادبی است.
تاویل در معنای «بازگرداندن به اول» سنتی شرقی و عرفانی شمرده میشود. امروزه در غرب، از تاویل تحت عنوان کلی «هرمنوتیک» یا «فن فهم متون» یاد میشود.
بخشی از نظریهپردازان هرمنوتیک با تاویل شرقی هم نظر هستند که مقصود از تاویل یک متن، بازگرداندن به اول و یا به عبارتی دستیافتن به مقصود و نظر مولف و نویسنده اثر است. (المعنا فی بطن الشاعر) اما به تدریج با رشد فلسفه و علومی چون روانکاوی تغییراتی در این نوع نگاه بوجود آمد.
این نظرگاه که، تاویل همانا پی بردن به نیت مولف است؛ دچار این آفت است که ممکن است هر تاویل گری؛ برداشت و فهم خود از متن را معادل حقیقت و به عنوان کلام آخر معرفی کند. حال آنکه انسان چه در مقام مولف و چه در مقام خواننده، تخته بند «زمان» و «مکان» است و معرفت و شناختش متأثر از این دو است. علاوه بر این «ناخودآگاه فردی و جمعی» نیز در زمره عوامل ناشناختهای هستند که هم بر خلق اثر نویسنده و هم بر فهم خواننده از اثر او، تاثیرگذارند.
از اینرو در نزد دستهای دیگر از نظریهپردازان هرمنوتیکی غرب، اساساً کشف نیت مولف یا بسیار مشکل و یا غیر ممکن است. بهطوریکه این دسته، به نیت خواننده و برداشت خواننده از اثر؛ بها میدهند.
او در کتاب «خواست قدرت/قطعهء 540» مینویسد: «انواع زیادی چشم وجود دارد. حتی ابوالهول هم چشم دارد و از اینرو انواع بسیار زیادی حقیقت وجود دارد، و از اینرو حقیقتی وجود ندارد» مطابق این نظریه هیچگونه ملاکی برای سنجش و ارزیابی تاویلها باقی نمیماند.
اما در بین دو نظریه که یکی از «نیت مولف» سخن میگوید و دیگری از «نیت خواننده»؛ دستهای از نظریهپردازان از «نیت متن» سخن میگویند.
بعنوان مثال «امبرتو اکو» ـ فیلسوف و منتقد ادبی ـ مینویسد:
با توجه به قدمت نه چندان طولانی اثر و وجود بیوگرافی خالق اثر؛ پی بردن به نیت مولف چندان دشوار نیست. و اگر چنانچه اموری چون ناخودآگاه فردی و جمعی تاثیر گذار بر تاویل؛ برایمان ناشناخته باشند؛ همچنان وفاداری به خود متن شازده کوچولو؛ میتواند ملاک تاویل ما قرار بگیرد. در غیر این صورت برداشت آزاد خواننده از اثر فاقد ملاکی برای ارزیابی و نقد و سنجش خواهد بود. در این صورت برداشت خوانندهای که شازده کوچولو را اثری در راستای انتقاد از ماشینیسم میداند؛ به همان اندازه معتبر است که خوانندهای دیگر آنرا در دفاع از ماشینیسم ارزیابی کند. بنابراین پرداختن به «نیت مولف» و «نیت متن» میتواند راهگشای ما در تاویل باشد؛ مشروط بر اینکه این تاویل را به عنوان سخن آخر ندانیم و تاویلهای دیگران را نیز به رسمیت بشناسیم.
3- «زمین و زمانه اگزوپری»/ خلبانی که مینوشت
«آنتوان دو سنت اگزوپری» فرزند سوم خانوادهایست که از حیث اصل و نسب، اشرافی و لیکن به لحاظ موقعیت اجتماعی در زمره طبقه متوسط است. او در سال 1900م بهدنیا آمد و چهل و چهار سال بعد از دنیا رفت. در چهار سالگی پدر را از دست داد و مادر جوانش بار زندگی را بر دوش کشید. او در کودکی شاهد آزمایشات برادران رایت ـ مخترعان هواپیماـ بوده است. رخدادی که به نظر میرسد در شخصیت و آینده حرفهای او، نقش داشته است.
اگزوپری در سال 1917 برادر بزرگش را از دست داد و مسئولیت خانواده بر دوش او قرار گرفت. تلاش او برای ورود به دانشکده نیروی دریایی نافرجام ماند و در نتیجه راهی نیروی هوایی شد. در همین جا بود که استعداد شگرفش برای پرواز را شکوفا کرد.
ابتدا بهعنوان مکانیک مشغول به کار شد. اما در طول دو سال، فن خلبانی را برخلاف قوانین موجود و برخلاف میل مادر؛ آموخت و بدل به یکی از زبدهترین خلبانان ارتش فرانسه شد. پرواز با روحیه او سازگاری داشت.
زادروز سنت اگزوپری و نقد شازده کوچولو
«محمد هادی محمدی» در صفحات 276 و 277 کتاب خود- «روششناسی نقد ادبیات کودکان» – مینویسد:
«اگزوپری از آن دسته انسانهای ماجراجویی بود که کارن هورنای-روانکاو آمریکایی- آنها را تیپ برتری طلب مینامد. مردمی متکی به نفس که از تنش و ماجراجوئی باکی ندارند و شخصیتشان در این مسیر شکل میگیرد. این انسانها دائماً در تلاش هستند که مرزهای ناشناختگی را زیر پا بگذارند»… «البته اگزوپری ماجراجو با زندگی خود بازی میکند، اما از آنها نیست که زندگی دیگران را به بازی بگیرد. اگزوپری سیاره صلح را دوست دارد. پرواز را دوست دارد و در یک کلام زندگی را دوست دارد.»
در سال1929، «پیک جنوب» که درمورد زندگیاش در میان قبائل مراکش بود؛ انتشار یافت. در سال1931 «پرواز شبانه» با مقدمه آندره ژید منتشر شد و سبب شهرت اگزوپری گشت. در سال1938،«زمین انسانها» جایزه آکادمی فرانسه را دریافت کرد. هر دو اثر اخیر، یادگار سفر او به آمریکای جنوبی بودند.
روحی-روانی یک خلبان در مواجهه با خطر و مرگ، سخن میگفت. «قلعه»؛ مجموعه یادداشتهایی بود که از تجارب و اندیشههای زندگی خودش بود. «نامه به یک گروگان»؛ از وضعیت غمزده و تاریک اروپا در آن برهه از زمان، پرده برمیخاست و سرانجام، «شازده کوچولو» شاهکاری بود که به سال1943، در آمریکا منتشر شد. اگزوپری به لحاظ فکری علاقهمند به آراء کارل پاسپرس و در نتیجه به لحاظ فلسفی به فلسفه قارهای متمایل بوده است. فلسفهای که در آن ادبیات از جایگاهی ویژه و ممتاز برخوردار است. اگزوپری دوران کودکی چندان راحتی نداشته است و لیکن شواهد نشان میدهد که همواره دل در گرو آن دوران داشته است. چندان که در نامهای به همسرش در کتاب «پرواز شبانه» نوشت: «مطمئن نیستم که بعد از آن روزهای پر از شگفتی کودکی، احساس خوشبختی کرده باشم» و یا در جای دیگری نوشت: «تنها یک چیز است که همیشه مرا اندوهگین میکند و آن این است که میبینم بزرگ شدهام».
اگزوپری در ژوئیه 1944 برای پرواز بر فراز فرانسه از جزیرهای در مدیترانه از زمین برخاست و دیگر بازنگشت. در ابتدا گمان میرفت که نازیها باعث سقوط هواپیمای او شدهاند؛ اما بعدها این تصور باطل شد.
4- دشواری انتخاب
رمز لذت بردن از یک متن، در فهم آن مطلب است. چندان که «آلبرتو مانگوئل» مینویسد: «در لحظههای جادویی در اوان کودکیات، برگی از کتاب، آن رشته سردرگم و آشفته؛ آن نشانههای رازآمیز را از هم گشود. در آن لحظه سراسر گیتی بر تو آشکار شد. از آن پس تو به سلک خوانندگان در آمدی…». بنابراین تحلیل و تاویل یک متن ابزاری است برای فهم آن. تحلیل و خاصه تاویل داستان شازده کوچولو امری سهل و در عین حال دشوار است. سهل است، زیرا قدرت این اثر، دست هیچ مخاطب و خوانندهای را از سفره معنا خالی برنمیگرداند. دشوار است، از آنرو که هر تاویلی، تنها میتواند بر زوایایی از معنای نهفته در این اثر پرتو بیفکند. یعنی تاویل نهایی امری ممتنع است و کاملترین تاویلها لزوماً آخرین آنها نیست. معالوصف گریز از تاویل هم ممکن نیست: ظهور شازده کوچولو در کنار خلبان، بنا بر برخی اقوال، رخدادی واقعی بوده است که برای اگزوپری در عالم واقع رخ داده و در نهایت منشأ الهام او برای خلق این اثر شده است. در یک لایه از تحلیل میتوان اثر را حاصل تخیل نویسنده از این رخداد واقعی دانست. اما در سطح دیگری از تحلیل که پای «تاویل» به میان میآید؛ شازده کوچولو، همان انسان معناجو و آرمانی نویسنده است که به مدد شخصیتپردازی، بدل به معیار و محکی برای نقد و سنجش «آدم بزرگها» (اسم مستعار بیمعنایی) شده است.
اگزوپری در بدو کتاب شازده کوچولو و در قسمت تقدیمنامه که احمد شاملو آنرا تحت عنوان «اهدانامچه» ترجمه کرده است؛ کتاب را به یکی از دوستانش که تحت پیگرد نازیها بوده، تقدیم کرده است: «از بچهها عذر میخواهم که این کتاب را به یکی از بزرگترها هدیه کردهام. برای این کار یک دلیل موجه دارم. این بزرگتر بهترین دوست من در دنیاست. یک دلیل دیگرم هم آنکه این بزرگتر همه چیز را میتواند بفهمد، حتی کتابهایی را که برای بچهها نوشته باشند…
اینکه شخصیت «خلبان» در شازدهکوچولو توانسته است به چنین معصومیتی دست یابد یا نه؛ بستگی به برداشت مخاطب و خواننده دارد. به همین دلیل است که اگزوپری در این مورد از جانب برخی تحلیلگران متهم؛ و از جانب برخی دیگر تبرئه شده است.
6-روایتی دیگر از «اگزوپری» و «شازده کوچولو»
«ماری لوئیز فرانتس»، یکی از شاگردان «کارل گوستاو یونگ» -پدر روان شناسی تحلیلی – در اواخر دهه پنجاه میلادی، 12 سخنرانی با موضوع «نوجوانی ابدی» انجام داد که بعدها بدل به کتابی تحت عنوان «نوجوانی ابدی و نبوغ خلاقانه» شد. موضوع این کتاب نقد و تحلیل کتاب «شازده کوچولو» اثر «اگزوپری» است. شاید برای کثیری از افراد که «شازده کوچولو» را خواندهاند و پسندیدهاند و اغلب تحلیلهایی که در مورد این اثر پرخواننده انجام گرفته را همدل و همسو با سلیقه خود یافتهاند؛
-
لذتِ کتاببازی1 ماه پیش
رمان «بر استخوانهای مردگان» نوشتۀ اُلگا توکارچوک: روایتِ خشمی که فضیلت است
-
لذتِ کتاببازی4 هفته پیش
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آبهایِ اعماق
-
درسهای دوستداشتنی4 هفته پیش
والاترین اصالت «سادگی» است…
-
هر 3 روز یک کتاب3 هفته پیش
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی
-
لذتِ کتاببازی2 هفته پیش
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی
-
درسهای دوستداشتنی1 ماه پیش
هیچکس به آنها نخواهد گفت که چقدر زیبا هستند…
-
نامههای خواندنی4 هفته پیش
بریدههایی از «نامههای گوستاو فلوبر»
-
حال خوب1 ماه پیش
مدیتیشن «تعادل هفت چاکرا» همراه با طاهره خورسند