کاوه میرعباسی از اوضاع نابهسامان ترجمهها میگوید
کاوه میرعباسی میگوید: به دلیل فضای مجازی، زبان دارد آسیبهای فاحشی میبیند؛ غلط حرفزدن، غلط نوشتن و غلط شنیدن بسیار رایج شده است.
این مترجم و نویسنده درباره معیارهای انتخاب کتاب برای ترجمه و اینکه به نظر میرسد بیشتر به سمت کتابهای پرفروش رفتهاند، اظهار کرد: این مسئله که اشاره کردید، کاملا درست است و شاید در ۱۰-۱۵ سال اخیر، دهه ۹۰ مشخصا بیشتر است؛ اینکه مترجمان و ناشران فوری از لیستهای پرفروش و برنده جوایز کتاب را انتخاب میکنند، در حالی که مثلا در دهههای قبل به دلیل نبود دسترسی به اینترنت این امکان وجود نداشت و آن زمان بازار نشر ایران در عرصه نشر بینالملل مانند جزیره دورافتادهای بود و مترجمان و ناشران واقعا کاری نداشتند که کتابهایی که جایزه برده و یا پرفروش شدهاند، فوری ترجمه شوند. باید این را بگوییم تا چندسال پیش، همه توجهها به جوایز ادبی انگلیسیزبان بود اما حالا جوایز ادبی سایر زبانها هم مورد توجه قرار گرفته است.
او افزود: در سالهای اخیر تنوع زبان پیش آمده و مترجمان بسیاری به زبانهای دیگر داریم که نکته مثبتی است، تا ۲۰ سال پیش تعداد مترجمان اسپانیاییزبان، ایتالیاییزبان و روسیزبان انگشتشمار بود اما مترجم در زبانهای دیگر فراوان است که این نکته مثبتی است.
میرعباسی سپس با بیان اینکه جای خالی کتابشناسی که با دانش لازم کتاب انتخاب کند، در نشر وجود دارد، گفت: نشر ما چنین چیزی ندارد؛ ۴۰ سال پیش در اسپانیا که بودم دوستی داشتم که کارش انتخاب کتاب بود و به بازارهای بینالمللی میرفت و کار دیگری جز خواندن کتاب و انتخاب کتاب برای خرید نداشت. البته چون در آنجا موضوع خریدن کپیرایت کتاب مطرح است، سختگیری میشود اما چون در اینجا ناشر بدون پرداخت حق کپیرایت شروع به ترجمه میکند و هزینهای برای آنها ندارد، این وضعیت وجود دارد اما اگر هزینهای وجود داشت فکر میکنم ناشران بااحتیاطتر اقدام میکردند. خوان نعمتی است گسترده و در اختیار همه هست.
مترجم «مسافری که با ستاره شمال آمد»، «خاطره دلبرکان غمگین من» و «مدرسه فرشتهها» افزود: نکته دیگری که وجود دارد در اینجا صرف اینکه کتاب جایزه برده یا در لیست پرفروشهای فلان سایت و بهمان مجله یا برای نویسنده پرفروش است، بدون توجه به اینکه آیا با سلیقه خواننده ایرانی یا گرایشهای نشر ما هماهنگی دارد، از کتاب استقبال میشود یا نه، ترجمه میکنند و معیاری ندارند. اگر به همه اینها رقابت و سرعت را هم اضافه کنیم دیگر واویلا میشود. کافی است کتابی پرفروش شود یا جایزه ببرد، به کتایخانه ملی که بروید، خواهید دید کلی فیپا برای آن کتاب وجود دارد، چنین وضعیتی داریم.
او خاطرنشان کرد: اینکه بروید بر اساس این لیستها کتاب را اینترنتی بخرید، دانلود و ترجمه کنید، یک انتخاب کورکورانه است و در ۹۰ درصد موارد از نظر بازار هم موفقیت چندانی ندارد زیرا یک کتاب بدون توجه به سلیقه خواننده ایرانی انتخاب و با سرعت هم ترجمه شده و قطعا ترجمه غلط یا در بهترین حالت شلخته است. عامل اصلی این اتفاق هم دسترسی راحت به کتابهاست، به برکت اینترنت جدیدترین کتابها را بلافاصله بعد از انتشار و گاه قبل از انتشار میشود دانلود و ترجمه کرد.
نویسنده «پایان خوش ناتمام»، «هفتگانه سودابه» و «چه کردند ناموران» درباره تأثیر این ترجمهها بر جریان ادبی ایران نیز توضیح داد: همین الان به دلیل فضای مجازی، زبان دارد آسیبهای فاحشی میبیند؛ غلط حرفزدن، غلط نوشتن و غلط شنیدن بسیار رایج شده است و این مضاف بر علت میشود. حالا در فضای مجازی غلط نوشتن خیلی رایج است و به برکت گسترده بودن غلطها، آنها بر سرزبانها میافتد. علاوه بر این غلط نوشتن، کار انتخاب را بیش از پیش برای خواننده دشوار میکند؛ خوانندهای که بخواهد کتاب درست را بخواند کارش سخت میشود و باید شناختی از ناشر و مترجم داشته باشد، بداند فلان مترجم جزء کسانی است که بزن و دررو ترجمه میکنند یا نه. آن گروه دیگر مترجمان هم باید پیه این را به تنشان بمالند که ما در مسابقه شرکت نمیکنیم و اگر شرکت کردیم آخر میشویم و اهمیتی ندارد. به مرور زمان آثاری که بهتر است ماندگار میشود، البته آثار ارزنده ماندگار است وگرنه کتابهای پرفروش عمر کوتاهی دارند، میآیند و میروند البته آثار ارزنده با ترجمههای بهتر خواهند ماند.
کاوه میرعباسی با اشاره به آخرین کتاب خود، «بر استخوانهای مردگان» گفت: این کتاب من هم یکی از همین کتابهاست. کتاب الگا توکارچوک را که برنده جایزه نوبل ۲۱۰۸ شد، انتخاب کردم و همزمان با من چند نفر دیگر هم این کتاب را انتخاب کردند اما ترجمههای آنها یکسال زودتر از ترجمه من درآمد. این کتاب با عنوانهای دیگری «استخوان مردگان را شخم بزن» و «با گاوآهن استخوان مردگان را شخم بزن» و… . من ترجمههای دیگر را ندیدهام اما همین عنوان خود گواه است. اصل عنوان این است «ارابه (خیشت) را بران بر استخوانهای مردگان» شعری از ویلیام بلیک. گرچه همزمان شروع کردیم اما زودتر از من منتشر شدهاند، امیدوارم مرور زمان نشان دهد کدام راه درست را رفتهاند. من کتاب را با استفاده از سه متن انگلیسی، فرانسه و اسپانیایی ترجمه کردهام و بقیه از انگلیسی ترجمه کردهاند.
منبع: ایسنا
کاوه میرعباسی از اوضاع نابهسامان ترجمهها میگوید
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…