آشنایی با «میگل دِ اونامونو» شاعر اسپانیایی و سرودهای از او
اگر سالامانکای قرن شانزدهم را با فرای لوئیس دِ لئون بشناسیم، به همین ترتیب سالامانکای عصر ما را با میگل دِ اونامونو باید شناخت. اونامونو از 1891 به بعد چند سال در دانشگاه سالامانکا تدریس کرد و پیش از مرگش نیز مدتی رئیس این دانشگاه بود. او در مادرید زندگی کرد و سفرهای کوتاهی به پرتغال داشت. در 1924، بعد از مخالفتش با دیکتاتوری نظامی پریمو دِ ریوِرا، به جزایر قناری تبعید شد. پس از آن در فرانسه سکونت کرد و در 1931 به سالامانکا بازگشت و بار دیگر به مقام استادی و ریاست دانشگاه رسید.
اونامونو زادۀ بیلبائو در سرزمین باسک بود اما در خاک کاستیل چنان ریشه دواند که او را آینۀ تمامنمای این سرزمین دانستند؛ همانند آنتونیو ماچادو که زادۀ سویل بود اما خود را فرزندخواندۀ کاستیل میدانست.
اونامونو در پیوند نزدیک با نسل 1898 نیز هست. اینها گروهی از نویسندگان بودند که به دنبالِ از دست رفتن مستعمرههای اسپانیا در آمریکا و اقیانوس آرام، با تلاش کشورشان برای بازیابی منابع مادی و معنوی درونی اسپانیا همدلی داشتند. اونامونو در این زمینه رهبر این نویسندگان شد و سخنرانیها و نوشتههایش بر جنبههای مختلف حیات اسپانیا تأثیر گذاشت. این تأثیر خیلی زود در دیگر کشورها نیز احساس شد و آثار او به زبانهای بسیاری برگردانده شد.
به گفتۀ هرمان فون کایزرلینگ، بیشک اونامونو «در نظر اروپاییها یکی از مهمترین چهرههای اسپانیاست و شاید مهمترین از زمان فرانسیسکو گویا».
اونامونو مقالهها، رمانها، نمایشنامهها و شعرهایی نوشته است که در تمامی آنها اندیشۀ واحدی را مییابیم: کوشش انسان برای رسیدن به جاودانگی، و بقا یافتن پس از عالم فانی با افکندن خود به آغوش آینده یا حتا ابدیت.
این اندیشه که تقریباً ترجیعبند زندگی اونامونوست، در شعری که میآید مشهود است. در این شعر، شاعر پیوندی عمیق با کاستیل دارد؛ سرزمینی خشک که شاعر، چشمدوخته به آسمانش، بقا و پایداریاش را حس میکند.
اونامونو در 1904، زمانی که چهل سالگی را پشت سر میگذاشت، اشعارش را در کتابی با عنوان اشعار منتشر کرد. در 1920، «مسیح بِلاسکِس» را انتشار داد که تأملی مفصّل بود بر اثری معروف از نقاش قرن هفدهم. این اثر، به باور بسیاری، بهترین شعر مذهبی مدرن است. اشعار درونی سه سال بعد منتشر شد و سپس تِرِسا (1924)، غزلوارههای از فوئرتِوِنتورا تا پاریس (1925) و ترانههای تبعید (1928). در 1953، پژوهشکدۀ اسپانیایی دانشگاه کلمبیا کتاب کانسیونر و 1928-1936 را منتشر کرد که شامل 1756 شعری است که اونامونو به صورت روزانه در واپسین سالهای زندگیاش سرود.
کاستیل
ای سرزمینِ کاستیل،
بر دستِ ناصافت مرا برمیکشی
به آسمانی که سرخی و طروات به تو میبخشد،
آسمانی که سرورِ توست.
آه سرزمین پر صلابت، خشک و بیابر،
مادرِ قلبها و بازوها،
اکنونت رنگهای کهنه میپذیرد
از گذشتۀ باشکوه.
کشتزارهای عریانت در بر میگیرند
مرغزارِ گودِ آسمان را؛
خورشید گهوارهاش را در تو میجوید،
گورش را، حریمش را.
پهنۀ گردت سراپا ستیغ است
و در تو خود را نزدیکِ آسمان مییابم،
در قلههای کوههایت همان هوایی را درمیکشم
که در دشتهایت.
ای محرابِ بلند، ای سرزمین کاستیل!
به آسمانِ توست که آوازهایم را گسیل میدارم؛
اگر لایقت باشند
از بلندا به زمین بازمیگردند!
آشنایی با «میگل دِ اونامونو» شاعر اسپانیایی و سرودهای از او
منبع
شعر اسپانیا از آغاز تا امروز
اِئوِخِنیو فلوریت
ترجمۀ لیلا مینایی
نشر فنجان
مطالب بیشتر
1. رمان ِ «قدیس مانوئل» نوشته میگل دِ اونامونو طرد اسطوره رنج
2. نگاهی به کتابِ «اوکتاویو پاز؛ صدایی از آنِ خود» ترجمه لیلا مینایی
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…