ما نمیتوانیم باهم باشیم،
راه ما جداست
تو گربهی قصابی
من گربهی سرگردان کوچهها.
تو از ظرفی لعابی میخوری
من از دهان شیر.
تو خواب عشق میبینی،
من خواب استخوان.
اما کار تو هم چندان آسان نیست عزیز.
دشوار است
هرروز خدا دم جنباندن!
منبع
تو خواب عشق میبینی،
من خواب استخوان
اورهان ولی
ترجمهی احمد پوری
موسسه ی انتشاراتی آهنگ دیگر
چاپ سوم
ص 54
مطالب مرتبط
نگاهی به کتاب طوطی فلوبر نوشتۀ جولین بارنز این کتابها کفر آدمها را در میآورند.…
یاسمن انصاری، منتقد و مترجم در نگاهی به «سهگانه قاهره» به عنوان مهمترین اثر…
نگاهی به کتاب «دیدن در تاریکی» نوشتۀ ماریانا الساندری سمیه مهرگان، نویسنده و روزنامهنگار در…
الهام مقدم راد: درنگی در رمانِ «تربیت احساسات» نوشتۀ گوستاو فلوبر تربیت احساسات و باقی…