من آبِ دریاها را میفروشم آقا…
(شعر لورکا/ صدا: محمد عارفیفر)
دریا خندید در دور دست
دندانهایش کف و لبهایش آسمان
– تو چه میفروشی دختر غمگین سینه عریان؟
– من آب دریاها را میفروشم آقا!
– پسر سیاه قاطی خونت چه داری؟
– آب دریاها را دارم آقا!
– این اشکهای شور از کجا می آید مادر؟
– آب دریاها را من گریه میکنم آقا!
دل من و این تلخی بینهایت
سرچشمهاش کجاست؟
آب دریاها سخت تلخ است آقا!
دریا خندید در دور دست
دندانهایش کف و لبهایش آسمان
منبع echolalia
مطالب بیشتر
جذابترین نقاشیهای پاییزی میوههای پاییزی، برگهای قرمز، زرد و نارنجی و غروب پاییز همواره الهامبخش…
لاسلو کراسناهورکایی، استاد معاصر مجارستانیِ آخرالزمان، برندۀ نوبل 2025 «لاسلو کراسناهورکایی» (László Krasznahorkai) نویسنده مجارستانی برای…
موراکامی به روایتِ جونو دیاز (برندۀ جایزۀ پولیتزر) جونو دیاز، نویسنده دومینیکنتبار آمریکایی و برنده…