نگاهی به ایدهآل یا سه تابلوی مریمِ میرزادۀ عشقی
منظومۀ «ایدهآل پیرمرد دهگانی» یا «سه تابلو مریم» که آخرین اثر عمدۀ عشقی است و در سال آخر زندگی او سروده شده است، مشهورترین و مهمترین اثر این شاعر به حساب میآید. این شعر در قالب مسمط مخمس سروده شده و هر بند آن شامل چهار مصراع همقافیه است و قافیۀ تکمصراعهای پنجم در تابلو اول و سوم همگی به صدای «این» ختم میشوند و در تابلو دوم به صدای « َ ر». وزن نجواگونۀ مفاعلن فعلاتن نیز با کلّ فضای شعر، به ویژه در توصیفهای غمانگیز آن، تناسب و هماهنگی دارد. یکسان بودن قافیۀ تکمصراعهای پنجم در تابلو اول و سوم به شعر وحدت و انسجام بیشتری بخشیده و طنین آوایی این قافیهها که با صدای «ن» و به شکلی مقطع پایان میپذیرند، آن چنان است که گویی بر کلمۀ قافیه تأکیدی مضاعف میشود؛ همین نکته فرم و ساخت شعر را استوار کرده است. با این همه، پارهای از ضعفهای زبانی و دستوری و عروضی در این شعر هم دیده میشود.
ماجرای سرودن این شعر، چنان که میدانیم، به این صورت است که در سال 1302 ش./ 1342 ق. در یکی از نشریات اقتراحی مطرح میشود تا صاحبنظران ایدهآل خود را در باب اوضاع کشور بیان کنند. پاسخهای دیگری که به این اقتراح داده شده نشان میدهد که منظور اصلی از طرح آن، تأکید بر لزوم ایجاد ثبات و امنیت از طریق اقتدار حکومت مرکزی است. اما عشقی برخلاف دیگر شرکتکنندگان که پاسخهایشان در این حول و حوش و به نثر نوشته شده است، پاسخ را در قالب این منظومۀ بلند و به گونهای دیگر ارائه میدهد. مضمون و «پیام» اصلی این شعر عشقی همان سخنی است که در پارهای از دیگر آثار منثور و منظوم او هم بیان شده است: انقلاب مشروطه انقلابی است ناتمام و شکست خورده که بازیچۀ دست خودکامان و فرادستان شده است و باید با جنبش و شورشی خونین، انقلاب را با شور و حرارتی بیشتر از نو زنده کرد.
شعر «ایدهآل» به عنوان شاهکار ادبی عشقی در ادامۀ دیگر اشعار نوگرایانۀ او سروده شده است و شاعر خود به نوگرایی و تازگی آن توجه داشته است. عشقی در مقدمۀ این شعر، با اشاره به کوششهای معاصران برای «انقلاب شعری زبان فارسی»، و این تاکنون نتیجۀ مطلوبی به دست نیامده است، میگوید:
خیال میکنم که در تابلو اول و دوم این منظومه، سراینده موفق به ایجاد یک طرز نو و مرغوبی در اشعار زبان فارسی شده است؛ چه اگر خوانندگان به دقت مطالعه فرمایند تصدیق خواهند فرمود که طرز فکر کردن و به کار انداختن قریحه در پرورش افکار شاعرانه، به کلّی با طرز فکر کردن سایر شعرای متقدّم و یا معاصر زبان فارسی تفاوت کلی دارد.
عشقی در تابلو اول این منظومه صحنۀ رویارویی مریم و کامجویی جوان شهری را بیان میکند. در تابلو دوم خودکشی مردم و گریهزاری پدر او بیان میشود و راوی از ماجرای دختر ستمدیده آگاه میشود. در تابلو سوم شاعر سرگذشت پدر مریم را شرح میدهد و از ظلم اجتماعیای که در حق او شده و نیز از امید او به انقلاب خونین دیگری سخن میگوید. چنانکه قبلاً نیز اشاره کردیم، کلّ شعر تمثیلی از شکست انقلاب مشروطه است و مضمونی اجتماعی و سیاسی را بیان میکند. از سوی دیگر، طرز بیان عشقی و شاعران دیگر عصر در اینگونه اشعار، به خاطر رهایی از قواعد و زبان ادبی و فرهنگ کلاسیک، طرز بیانی ساده و همه فهم است.
اولین نکته که در این شعر جلب توجه میکند، استفاده از کلمۀ «تابلو» در نامگذاری سه قسمت اصلی شعر است. روشن است که عشقی این کلمه را دقیقاً به معنای رایج در زبان روزمرۀ فرانسوی به معنی «چشمانداز»، «دورنما»، «صحنه» و «منظره» است و بدون شک با میراث منظرهپردازی و طبیعتگرایی در رمانتیسم اروپایی پیوند دارد. شعر عشقی نیز در سه چشمانداز متفاوت طبیعت توصیف و بیان میشود.
تابلو اول که «شب مهتاب» نام دارد، با توصیف چشمانداز طبیعت در یک شب بهاری آغاز میشود. بیان جزئیات، نگاه فردی شاعر در وصف طبیعت، بازتاب احساس شاعر در طبیعت، همسانی و همانندی میان حالات روحی شاعر و عناصر طبیعت، رنگ محلی، تازگی تخیل و… ویژگیهای تازه و رمانتیک این منظرهپردازی است.
اوائل گل سرخ است و انتهای بهار نشستهام سر سنگی کنار یک دیوار
جوار درۀ دربند و دامن کهسار فضای شمران اندک ز قرب مغرب تار
هنوز بد اثر روز، بر فراز اوین….
تابلو دوم که «روز مرگ مریم» نام دارد، مثل تابلو اول با توصیف چشماندازی طبیعی آغاز میشود. در این بخش نیز طبیعت و ماجرای داستان هماهنگی دارند. چنانکه دیدیم، در بخش اول، طبیعت در یک شب بهاری و دلپذیر وصف میشد و شاعر نیز روحیۀ پر وجد و سروری داشت و قهرمانان داستان نیز به عشقورزی و کامجویی مشغول بودند. این بخش با توصیف پاییز آغاز میشود و سپس به وصف مرگ مریم میپردازد.
دو ماه رفته ز پاییز و برگها همه زرد فضای شمران از باد مهرگان پر گرد
هوای دربند از قرب ماه آذر سرد پس از جوانی پیری بود، چه باید کرد
بهار سبز به پاییز زرد شد منجر
روحیۀ شاعر نیز هماهنگ با طبیعت سرد و خزانزده دچار غم و اندوه است:
روان به روی زمین برگها ز باد ایاز به جای آن شبیام بر فراز سنگی باز
نشستهام من و از وضع روزگار پکر
تابلو سوم که «سرگذشت پدر مریم و ایدهآل او» نام دارد، بدون وصف طبیعت و منظرهپردازی پر احساس، مستقیما به بازگویی سرگذشت پدر مریم و رنجهایی که در دورۀ استبداد و پس از آن دیده است، میپردازد و فداکاریها و آوارگیها و دردسرهایش را شرح میدهد و نشان میدهد که سرانجام چگونه پس از انقلاب نیز اشراف دوباره زمام کارها را در دست گرفتهاند. در پایان شعر، پیرمرد از ایدهآن خود سخن میگوید و آرزو میکند که انقلابی خونین همه چیز را زیر و رو کند تا سرانجام «همی شود دگر ایران زمین، بهشت برین.» بخش پایانی شعر جلوۀ کامل رمانتیسم انقلابی عشقی است و همچون رمانتیسم انقلابی_اوتوپیایی رمانتیکهای اروپایی چشمانداز جامعۀ آرمانی و افق روشن آینده را ترسیم میکند؛ آیندهای که در آن به جای ارزشهای کمّی سرمایهداری، ارزشهای کیفی حاکم است:
دگر در آنگه وجدانکشی هنر نبود شرف به اشرفی و سکههای زر نبود
شرف به دزدی کفرنج رنجبر نبود شرف به داشتن قصر معتبر نبود
شرف نه هست درشکه، نه چرخهای زرین
عشقی بزرگترین و پرشورترین چهرۀ رمانتیک در میان همعصران خود و شاعران مشروطه به حساب میآید و شفیعی کدکنی به درستی او را «موفقترین شاعر رمانتیک عصر خود» دانسته است. یکی از شاعران گمنام همعصر عشقی، سید مهدی ملک حجازی قلزم، تعبیرِ «شاعر جوان حسّاس ملّی» را در باب عشقی به کار برده و او را با لرمانتوف مقایسه کرده است، با این تفاوت که عشقی نه در دوئل، بلکه با ترور دشمنان کشته شد.
منبع
سیر رمانتیسم در ایران
از مشروطه تا نیما
دکتر مسعود جعفری
نشر مرکز
خلاصهای از صص 127-138
نگاهی به ایدهآل یا سه تابلوی مریمِ میرزادۀ عشقی
مطالب بیشتر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…