مصاحبه‌های مؤثر

با مترجمِ کتاب سنت و تجدد نوشته ادونیس

با مترجمِ کتاب سنت و تجدد نوشته ادونیس

«سنت و تجدد» (ثابت و متحول)؛ پژوهشی در نوآوری و سنت عرب عنوان کتابی 1100 صفحه‌ای به قلم آدونیس شاعر سوری و مشهور جهان است که با برگردان و مقدمه مبسوط دکتر حبیب‌الله عباسی توسط انتشارات سخن منتشر شده است.

در وصف این کتاب گفته‌اند:

«برترین اثر تحقیقی آدونیس، یکی از شاهکارهای پژوهشی جهان اسلام به شمار می‌رود که از بدو انتشار تاکنون موجب شگفتی همگان شده و مناقشات بسیاری برانگیخته است.»

در مورد جریان‌سازی این کتاب در ایران برخی بر این نظرند که کتاب «سنت و نوآوری در شعر معاصر ایران» قیصر امین‌پور از این اثر الگو گرفته است.

حبیب‌الله عباسی متولد 1345 در بیرجند و دارای دکترای زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه تربیت معلم است که  پیش از این در دهه هفتاد کتاب «تصوف و سوررئالیسم» و در دهه هشتاد «متن قرآنی و آفاق نگارش» از آدونیس را ترجمه و منتشر کرده بود، «رویکردهای شعر معاصر عرب» از احسان عباس را یک دهه قبل به بازار فرستاد و ترجمه و تألیف بیش از هشت عنوان کتاب را در کارنامه‌اش دارد و مجموعه پنج جلدی «اثرآفرینان» را.

 آقای عباسی، غیر از کتاب «سنت و تجدد» قبلاً هم گویا کتابی از آدونیس ترجمه و منتشر کرده بودید؟ علاقه خاصی به آدونیس دارید؟

ترجمه کتاب«تصوف و سوررئالیسم» سخت مورد استقبال منتقدان و اهل قلم و تحقیق و دانشگاهیان واقع شد. شاعران متجدد و پست‌مدرن هم از این  کتاب تمجید کردند. علاقه‌ بسیار بنده به آدونیس به این دلیل است که او هم شاعری بزرگ و هم محقق برجسته‌ای است. فکر می‌کنم تا حدودی آدونیس می‌تواند قرینه استاد شفیعی کدکنی در ایران باشد.

 حالا به نظر شما هست یا نیست؟

سال‌ها پیشتر احسان عباس نویسنده کتاب «رویکردهای شعر معاصر عرب» را با دکتر زرین‌کوب مقایسه می‌کردم  و آنان را «پرومته‌های فرهنگ ایرانی و عربی» خواندم. امروز نیز تصریح می‌کنم که شفیعی کدکنی و آدونیس ققنوس‌های فرهنگ و ادب ایران و عربند. چون هر دو شاعر و هر دو محقق برجسته‌ای هستند. «سنت و تجدد» بهترین اثری است که پس از «طه حسین» در میان عرب‌ها نوشته شده است. در ایران هم  آثار چندی تحت تأثیر این کتاب نوشته شده‌ است.

 یکی از محورهای اساسی تحقیق آدونیس در حوزه سنت و تجدد، سیاست، دین و ادبیات است، چرا این دو مقوله این همه مورد توجه است؟

آدونیس در این کتاب می‌گوید تجدد خاص عصر نهضت یا عصر مشروطه در ایران نیست بلکه درهمه ادوار تاریخ بوده است. فرهنگ عربی و ایرانی (که تفاوت چندانی با هم ندارد) همیشه در حال تجدد بوده است و دیالکتیک سنت و تجدد در ادوار مختلف جاری و ساری بوده.

آدونیس براساس تئوری خود می‌گوید:

ابتدا پدیده‌ای در حوزه دین اتفاق می‌افتد. بعد در حوزه سیاست خودش را نشان می‌دهد. بعد از این دو (که اغلب حوزه دین و سیاست از قدیم‌الایام هم در ایران و هم در جهان عرب توأمان بودند) درنهایت در ادبیات که اجتماع را آینگی می‌کند، متبلور می‌شود. در این کتاب همین دقیقه را تبیین کرده است.

آدونیس روشمندانه و اسلوب مدار اصول سنت را در سه قلمرو خلافت و سیاست،  سنت و فقه و شعر و ادب  تبیین می‌کند و بعد از آن اصول نوآوری را از رهگذر جنبش‌های انقلابی و فکری و ادبی نشان می‌دهد.

 شما در کتاب اشاره کردید آدونیس عقل و سنت را چون دو قطب متضاد در برابر یکدیگر نمی‌داند. فکر نمی‌کنم کسی عقل و سنت را متضاد تصور کند، عقل و احساس، عقل و عشق را غالباً در تضاد می‌بینند.

در حال حاضر خیلی‌ها بر سنت ایراد می‌گیرند و آن را به مثابه خرافه ارزیابی می‌کنند و می‌گویند سنت دچار خرافه شده است. خرافه با عقلانیت چندان میانه‌ای ندارد. معمولاً وجه منفی سنت مدنظرم بوده، چه هنوز هم جوامع عقب مانده از آن آسیب می‌بینند. سنت به معنای حقیقی‌اش منظور من نبود و در این امر با شما موافقم که عقل و سنت در تضاد نیستند.

 استاد راهنمای دکترای آدونیس در نگارش این اثر  پل نویا بود. پل نویا در بین مخاطبان ایرانی چقدر چهره شناخته شده‌ای است؟

پل نویا اصالتاً کرد مسیحی و شاگرد لویی ماسینیون بود و کتاب «تفسیر قرآنی و زبان عرفانی » او که دکتر سعادت ترجمه کرده بود، یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌هاست. این آدم معنویت خاصی دارد و خیلی هم اطلاع زیادی ندارم که در ایران  در حوزه‌های مختلف معرفت‌شناسی چقدر شناخته شده است. ولی کتابی که از او آقای سعادت از زبان فرانسه به فارسی برگردانده، چهره‌اش را به ایرانیان علاقه‌مند این حوزه شناسانده است. فکر نمی‌کنم کسی که در حوزه تصوف مطالعه و کار می‌کند او را نشناسد.

باید بگویم محققان تصوف دو دسته هستند. دسته‌ای مانند استاد زرین‌کوب تصوف را شیوه حصول معرفت می‌دانند و آ‌ن را قرینه‌‌ای در برابر فلسفه می‌بینند. من با این دسته کاری ندارم. این مباحث مربوط به ادیان و عرفان می‌شود و در دانشکده الهیات باید مورد بررسی قرار بگیرد. دسته دیگری مثل دکتر شفیعی کدکنی و آدونیس و پل‌نویا هستند که تصوف را نگرش هنری به الهیات می‌دانند. پل نویا جزو پیشروان این رویکرد به تصوف و عرفان است. به این دلیل تصور می‌کنم پل نویا تأثیر بسیار زیادی درمطالعات صوفیانه  و در جمال‌شناسی فرهنگ صوفیانه داشته است.

 آیا از همین منظر است که آدونیس می‌گوید: سرچشمه تمام فعالیت‌های سیاسی و آفرینش ادبی قرآن و دین بوده است؟ همان دیدگاهی که ما در مورد غزلیات حافظ داریم؟

تقریباً‌ همین است. ولی آدونیس خیلی قوی‌تر و عمیق‌تر به این موضوع می‌پردازد. آدونیس  در کتاب دیگری یعنی «متن قرآنی و آفاق نگارش» که توسط بنده  ترجمه و منتشر شده است، می‌گوید: قرآن متنی است که افق‌های بسیار متکثر و متعددی در برابر نویسندگان جهان اسلام گشوده است. این کتاب تقریباً همه این مسائل را بیشتر و عمیق‌تر بسط و گسترش داده است، در حقیقت این مباحث را در حد کمال پرورانده است. او معتقد است که سرچشمه خیلی از آفرینش‌های فرهنگی و هنری  قرآن است.

می‌گوید:

نوشتار بنیادی که دریدا خیلی بر آن تأکید دارد قرآن1400 سال پیش این نوشتار بنیادی را بنیان گذاشت و در حقیقت نقطه عطفی بود. قرآن، گفتار بنیادی در فرهنگ عرب را به نوشتار بنیادی تبدیل کرد و زمینه ساز رنسانسی در قرن سوم و چهارم شد آن چه که در آن زمان در شرق اتفاق افتاد هزار سال بعد در غرب شاهد آن بودیم.

اما متأسفانه این فرهنگ نوزایی در شرق تداوم نیافت. به نظر می‌آید آدونیس روی این مسائل خیلی توجه دارد و شعار نمی‌دهد. حقایق را خوب و دقیق و عمیق بیان می‌کند. تأکید زیادی که آدونیس روی قرآن دارد بیشتر از این بعد است که نوشتار بنیادی را باب کرد و جریان‌هایی پدید آورد.

 نقدهای مخالفی که بر این کتاب – سنت و تجدد- نوشته شد از چه منظری است؟

همان‌طور که نویسنده خودش می‌گوید، بیشتر منتقدان درک درستی از دیدگاه آدونیس ندارند و کتاب را نفهمیدند و این‌ها از همان آغاز  به این اثر حمله کردند و گفته‌هایش را یا از سر سوء نیت یا از سر نادانی  تحریف کردند.

 اینان هیچ نکته مناقشه آمیزی عرضه نمی‌کنند یا ایرادی نمی‌گیرند که بایسته پاسخ باشد. بخصوص که این شاعر و پژوهشگر آدم آوانگاردی است و رفتارهایش همسو با آن‌ها نیست. نقد جدی‌ای که بتوان پذیرفت درباره  این کتاب نخواندم.

 شما علت تأخیر ترجمه و انتشار کتاب را – حدود ده سال- تجدید نظر نویسنده در متن اعلام کردید. چاپ اول کتاب در مقایسه با چاپ جدید و تجدید نظر شده چه تفاوت‌هایی دارد؟

در چاپ نخست این کتاب که در سه جلد منتشر شده بود، نویسنده دیالکتیک سنت و نوآوری را بیشتر در حوزه‌های دین و سیاست و ادبیات در سده‌های نخست اسلامی و به‌طور کلی بررسیده بود لیک در چاپ دوم که چهار جلدی است علاوه بر بررسی دوره نخست تمدن عربی – اسلامی و معرفی و تبیین دیدگاه‌های نمایندگان برجسته آن چون فارابی، غزالی و ابن‌تیمیه و قاضی عبدالجبار و دیالکتیک سنت و نوآوری در عصر نهضت را واکاوی می‌کند و برجسته‌ترین نمایندگان آن مثل محمد عبده، رشید رضا و کواکبی رامعرفی می‌کند.

آدونیس در این کتاب علاوه بر این که در حوزه نظری بحث می‌کند،‌ نمایندگان این دو دوره درخشان فرهنگ عربی را که نوآوری داشتند، هم در حوزه ادبیات و فرهنگ کلاسیک، هم در حوزه ادبیات و فرهنگ جدید می‌شناساند.

 مخاطبان این کتاب در ایران چه افراد و گروه‌هایی می‌توانند باشند؟

علاقه‌مندان به حوزه معرفت‌شناسی دینی بخصوص علاقه‌مندان به مباحث سنت و تجدد و اکثر دانشجویان ادبیات فارسی، ‌ادبیات عربی،‌ جامعه‌شناسی و علوم سیاسی. هر قشر و گروه معرفت شناسی می‌توانند مخاطب این کتاب باشند. بویژه آن‌هایی که تعلق خاطری به حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی دارند و می‌خواهند بدانند تمدن اسلامی چگونه تکوین و اعتلا پیدا کرده. این نویسنده و محقق تأکید می‌کند که تمدن و فرهنگ اسلامی هیچ وقت خالی از تجدد و نوآوری نبوده است. به نظرم علاقه‌مندان به حوزه معرفت‌شناسی و کسانی که در این زمینه تحقیق و پژوهش می‌کنند باید این کتاب را بخوانند.  فکر می‌کنم این‌ها مخاطبان  اصلی این اثر هستند و نیز آن‌ها که در زمینه ادبیات تطبیقی کار می‌کنند، کتاب سنت و تجدد بسیار به کارشان می‌آید.

 اگر سخن ناگفته‌ای راجع به این کتاب دارید،‌ بفرمایید.

همان‌گونه که از عنوان فرعی کتاب  یعنی «پژوهشی در نوآوری و سنت عرب» بر‌می‌آید به باور بنده همه ما اعم از محقق و پژوهشگر و دانشگاهی  و اهل اندیشه باید بدانیم که خلاقیت‌های ادبی و فکری کشور ما در برخی دوره‌ها چشمگیر بوده،‌  البته نباید تأثیر ترجمه در این خلاقیت‌ها و آفرینش‌ها را نادیده گرفت. این دست کتاب‌ها را  می‌توان الگوی خود قرار داد و با تأسی از آن، آثار ماندگاری خلق کرد. می‌دانیم ترجمه،‌ تأثیر زیادی در شکل‌گیری تمدن‌ها و نوآوری در هر رشته‌ داشته و دارد.

به اعتقاد من حوزه ترجمه باید متولی داشته باشد،‌یک نهاد مسئول باید در این بخش فعالیت کند. برخی معتقدند رنسانس اروپا محصول ترجمه آثار یونان بود و در حقیقت رنسانس اسلامی در قرن سوم و چهارم نیز متأثر از نهضت ترجمه بود و انقلاب مشروطه نیز متأثر از ترجمه بود.

 گله من این است که ترجمه در کشور ما فاقد متولی است و مترجم هم در کشور ما چندان خوشنام نیست. بی‌شک فرایند ترجمه  باعث شده تا ژاپن به این پایه از دانش‌و فن برسد.

 برای مثال تا زمان اولین ترجمه کامل کتاب «هستی و زمان» هایدگر در ایران ، حدود سی و چهار ترجمه در ژاپن از آن انجام یافته بود. به تعبیر زنده‌یاد حق‌شناس یک دسته آثار کلاسیک در هر رشته وجود دارد که آن‌ها باید ترجمه شوند.

 آثار تألیفی حق‌شناس در مقایسه با ترجمه‌هایش بسیار کمتر است در حالی که با توجه به گستره دانش خود می‌توانست ده‌ها عنوان کتاب تألیف کند.

ترجمه آثار کلاسیک عربی یا انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به زبان فارسی باید یک متولی داشته باشد تا ترجمه قابل اطمینانی از آن‌ها منتشر شود. تأکیدم بر این است که این روزها باید فرایند ترجمه را جدی‌تر بگیریم؛ چه فکر نمی‌کنم در این روزها کتاب مستطابی در حوره فرهنگ و ادبیات تألیف شده باشد. نمی‌دانم چرا؟ ما  کمتر کتابی از نوع «موسیقی شعر» استاد کدکنی در این سال‌ها دیده‌ایم.

البته استاد شفیعی کدکنی هم به نوعی در کتاب «با چراغ وآینه» خاطرنشان می‌کند که تمام تحولات شعر مدرن فارسی تابعی است از متغیر ترجمه ادبیات و شعر اروپایی در قلمرو زبان پارسی.

به نظرم باید چندین ترجمه از هر اثر ارزنده انجام پذیرد. اگر ترجمه‌های متعددی از یک اثر داشته باشیم و خواننده بتواند از میان آن‌ها انتخاب کند،‌ این خود عین دموکراسی است.؛ چه اگر می‌خواهیم به دموکراسی مطلوب برسیم باید حداقل امکان انتخاب را برای خود و دیگران در حوزه فرهنگ و ادبیات فراهم کنیم.

حالا که افق‌های  تازه‌ای باز شده،‌ شما روزنامه‌نگاران باید از اهالی حوزه فرهنگ بخواهید تا ترجمه متولی پیدا کند و از این بی‌سرو سامانی نجات یابد. بی‌شک پیشرفت جهان عرب در حوزه رمان و داستان مدیون ترجمه مستقیم آثار درجه یک جهان است.

منبع cgie.org.ir

با مترجمِ کتاب سنت و تجدد نوشته ادونیس

مطالب بیشتر

  1. چند سروده از ادونیس
  2. دربارۀ ادونیس نوشته دکتر شفیعی
  3. لغت‌نامه‌های نقیضه‌آمیز از عبید تا ادونیس

با مترجمِ کتاب سنت و تجدد نوشته ادونیس

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

1 روز ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago