با بلندیهای بادگیر امیلی برونته
امیلی برونته از نویسندگان انگلستان ویکتوریایی بود که با تنها اثرش “بلندی های بادگیر ” جایگاه ویژهای در ادبیات کلاسیک جهان یافت. بلندی های بادگیر دوازدهمین رمان برتر جهان از دید سایت بیبیسی و ششمین شاهکار ادبی دنیا از دید روزنامهی گاردین است.
بلندی های بادگیر یا “Wuthering Heights” در واقع نام عمارتی است که ارنشاوها در آن ساکن هستند. بلندی های بادگیر ترجمهی تحت اللفظی این اسم خاص است. کتاب از سالهای نخستین انتشارش در ایران به انتخاب مترجم و احتمالا برای جذب و فروش بیشتر با نام “عشق هرگز نمیمیرد” نیز شناخته میشود.
خلاصهی داستان :
هیثکلیف نوزاد کولیزاده و رهاشدهای است که آقای ارنشاو در خیابان مییابد و به سرپرستی میپذیرد. هیندلی، پسر خانواده از همان ابتدا به دشمنی با هیثکلیف میپردازد در حالی که کیتی، دختر خانواده چنان روابط صمیمانهای با او مییابد که آتش عشق را در قلب هیثکلیف شعلهور میکند. مرگ آقای ارنشاو، مخالفت هیندلی، اختلاف طبقاتی هیثکلیف با کیتی و آشنایی خانوادهی ارنشاو با خانوادهی ثروتمند و اشرافی لنیتون، سبب ازدواج کیتی با ادگار لنیتون میشود. هیثکلیف سه سال بعد از ناپدید شدنش با ثروتی هنگفت و با کینهای از هیندلی، کیتی و ادگار، برای انتقام و با هدف به ذلت نشاندن هیندلی و ادگار و بهدستآوردن همهی ثروت این دو خانواده به دهکده بازمیگردد. بازگشت او سبب میشود تا دو نسل از این دو خانواده لحظهای روی آرامش به خود نبینند.
دربارهی نویسنده :
پدر امیلی کشیشی متعصب بود که به واسطهی شغلش، خانواده مجبور به اقامت در بخشی از انگلستان با طبیعتی بکر شد. امیلی مادر خود را در سه سالگی از دست داد. پدر سختگیرش وظیفهی آموزش فرزندان را در منزل عهدهدار شد. اوقات فراغت امیلی در کنار خواهرانش شارلوت و آن با کتاب، داستان نویسی، شعر و طبیعت گذشت. بعدتر سه خواهر به دلیل فقر خانوادگی و در پی کسب استقلال مالی اقدام به تدریس کردند اما امیلی چنان شخصیت خجالتی و انزواجویی داشت که هرگز نتوانست برای مدتی طولانی دور از خانه بماند.
پاتریک برونته برادر امیلی نیز در زمینهی شعر، ترجمه و نقاشی پرتره استعدادی ذاتی داشت. از آنجا که پدر و سه خواهر پاتریک به آیندهی او امید زیادی داشتند همهی توانایی مالی خانواده صرف تحصیل پاتریک شد اما به دنبال شکست او در رابطهای عاطفی به الکل و مواد مخدر رو آورد و کل خانواده را ناامید ساخت. او در سیویک سالگی در اثر بیماری سل درگذشت.
تاریخچهی کتاب و نقدها:
امیلی برونته دو سال از عمرش را صرف نوشتن بلندی های بادگیر کرد. پیشتر هر سه خواهر، مجموعه اشعارشان را با نامهای مستعار و در یک جلد به چاپ رسانده بودند که مورد توجه چندانی قرار نگرفت. در آن زمان به دلیل نابرابریهای جنسیتی، استفاده از نام مستعار برای نویسندگان زن امری متداول بود. امیلی برونته، رمان جدیدش را با نام مستعارش “الیس بل” و در دو جلد در سال ۱۸۴۷ به چاپ رساند، هرچند قبل از آگاهی از محبوبیت و شهرت تنها رمانش در اثر بیماری سل که از برادرش گرفتهبود در سن سی سالگی از دنیا رفت.
بلندی های بادگیر سبک و ساختاری متفاوت و جلوتر از زمان خود داشت. نابرابریهای جنسیتی و طبقاتی، مسائل مذهبی و عشق غیراخلاقی از خط قرمزهای انگلستان آن زمان بود که امیلی به راحتی در کتابش از آن سخن میگفت. ظلم و وحشت جاری در داستان نیز نارضایتی بسیاری را برانگیخته بود.
از طرفی عشق آتشین هیثکلیف به کیتی، کتاب را در زمرهی ادبیات رمانتیک قرار میداد و از سویی دیگر طبیعت وحشی اطراف دهکده، روح سرگردان کیتی، توصیفات تیره و غبارآلود برونته از منزل ارنشاوها و شکنجههای متعدد جسمی و روانی هیثکلیف به سایرین، وحشتی به خواننده القا میکرد که آن را در ادبیات گوتیک جای میداد.
بازتاب زندگی شخصی نویسنده در تنها اثرش :
همچون امیلی، همهی کودکان این کتاب (دختر کیتی، پسر الیزابت و پسر هیندلی) در بدو تولد یا خردسالی مادر خود را از دست می دهند.همانند امیلی و خواهرانش، کیتی و هیثکلیف نیز اوقات خود را در دامان طبیعت وحشی اطراف دهکده، خلنگزارها، غارها و صخرههای زیبای آن سپری میکنند. برادر کیتی، هیندلی که با حمایت خانواده برای ادامه تحصیلاتش از دهکده خارج شده، بیخبر ازدواج میکند و بعد از مرگ همسرش بهنگام تولد تنها پسرش، به قمار و الکل رو میآورد، انعکاسی از پاتریک برادر امیلی در داستان است. جوزف، خدمتکار مذهبی و متعصب خانوادهی ارنشاو نیز نمودی از پدر مذهبی و سختگیر نویسنده در داستان است. به گفتهی زندگینامهنویسان، روح و محتوای گوتیک نیز از حوزههای مورد علاقهی امیلی در زندگی شخصیش بود.
عاشقانهترین کتاب ادبیات انگلستان:
” روح از هر چه ساخته شده باشد، جنس روح او و من از یک جنس است.”
طی یک نظر سنجی از ادبیات دوستان انگلیسی، در میان جملات مختلفی از کتب ادبی انگلیس، این جمله از کتاب بلندی های بادگیر بیشترین آرا را برای عاشقانهترین جملهی ادبی کسب کرد و به این ترتیب این کتاب بعنوان عاشقانهترین کتاب ادبیات انگلستان برگزیده شد.
اقتباسها :
تاکنون فیلم و سریالهای زیادی بر اساس این کتاب ساخته شدهاست که مهمترینشان فیلم محصول سال ۱۹۹۲ با بازی ژولیت بینوش (کیتی) و رالف فینس (هیثکلیف) و مینی سریال دو قسمتی محصول سال ۲۰۰۹ با بازی تام هاردی (هیثکلیف) است.
(منبع: blog.navaar)
2) زنانِ نویسندهای که مدیون امیلی برونته هستند:
داستان قرن نوزدهمی امیلی برونته از عشق پرشور و انتقام که در دشتهای بادزدهی یورکشایر اتفاق میافتد، جزئی از ادبیات انگلیسی کلاسیک است.
علیرغم اینکه بلندیهای بادگیر تنها رمانی است که امیلی نوشت، طوری تاثیرات خودش را نسل در نسل گذاشته است که دویستمین سالگرد تولدش یک اتفاق پر اهمیت به شمار میرود و شایان توجه ویژه.
به مناسبت دویستمین سال تولد امیلی، یک گردهمایی در موزهی کلیسای برونتهها واقع در هاوورث، غرب یورکشایر، به دست نویسندهی پرفروش کیت ماس برگزار شد. سپس در رویداد «من هیثکلیف هستم»، شانزده نفر از شرکتکنندگان داستانهای کوتاهی خواندند که ملهم از شخصیتهای بایرونسکی بودند.
همچنین این شهر میزبان اکران فیلم Balls بود. فیلمی کوتاه به کارگردانی مدل و بازیگر، لیلی کول، که سرآغاز هیثکلیف، کودکی که سر راه گذاشته شده بود را به نمایش درمیآورد. این جشن روز بعدش با رویدادی به نام «اهمیتی که امیلی برای من دارد» به اوج خودش رسید. در این مراسم نویسندههای نامآشنا دور هم جمع شدند تا از کار او تجلیل کنند.
جایی دیگر، استیو برنت ویالونساز یک ویالون ویژه از درختی که نزدیک به کلیسای هاوورث رشد کرده است ساخت. پیش از این نیز در ماه می در نمایشگاه گل چلسی، گل رزی به یاد این نویسنده، رز امیلی برونته نامگذاری شد.
این که بعد از این همه سال امیلی برونته همچنان محبوب است، نشان از تأثیر نویسندگیاش دارد.
برونته وقتی جوان بود به کلیسایی که در هاوورث است، نقل مکان کرد و زندگی آرامی را همراه با خانوادهاش (از جمله خواهران نویسندهاش شارلت و آن) در آنجا گذراند. آنجا بود که تخیلاتش سرکشانه به تاختوتاز در آمدند و در سال 1847 به تعاقب این یکهتازی خیال، بلندیهای بادگیر حماسیاش را به قلم درآورد و با اسم مستعار الیس بل Ellis Bell منتشر کرد، چرا که میدانست انتشاراتیها این داستان عاشقانهی پرشور را از یک قلم مردانه دلپذیرتر میدانند.
یک سال بعد امیلی در سن 30 سالگی از مرض سل مرد، بدون اینکه بداند میراثش از طریق شخصیتهای فراموش نشدنیاش زنده خواهد ماند. سالگرد او و کشف نقش او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نویسندههای زن تمام دوران، این بحث را ایجاد کرد که دیگر چه کسی میتواند مدعی باشد که تأثیر خود را این چنین صریح برروی عرصهی ادبیات گذاشته است.
البته لیست بلند بالایی از نویسندههای زن، چه در گذشته و چه در حال حاضر وجود دارد که میتوان به راحتی از میانشان انتخاب کرد.
به قرن هفدهم که برگردیم، معروفترین رمان مری شلی، داستان گوتیک فرانکشتاین در سال ۱۸۱۸ منتشر شد. درگیری بین یک هیولا و خالقش، همیشه قسمتی از فرهنگ عامه باقی میماند و اعتبار پایهگذاری علمیتخیلی به عنوان یک ژانر ادبی به مری شلی تعلق دارد. این نویسنده – که همچنین بابت ازدواج جنجالیاش با شاعر انگلیسی رومانتیک، پرسی بیشه شلی شناخته شده است – همچنین از نویسندگیاش برای به چالش کشیدن روابط جنسیتی سنتی استفاده کرد که حتا همین الان هم در بحثهای اجتماعی و فرهنگی معتبر هستند.
ویرجینیا وولف، یکی از چهرههای بنیانگزار جنبش مدرنیست دیگر چهرهی تأثیرگذار در گفتمان روابط جنسیتی است. رمانهای او – شامل خانم دالووی و اتاقی از آن خود – به بررسی انگیزهها و روانشناسی انسان میپردازد. در کتاب اتاقی از آن خود آمده که، خانمها نیاز به استقلال مالی دارند تا به موفقیت شخصی دست یابند، و به همین دلیل امروزه از آن به عنوان کتابی که جلوتر از زمان خودش است یاد میکنیم.
وولف در سال ۱۹۴۱، در سن ۵۹ سالگی به زندگی خودش خاتمه داد، ولی آنطور که زنان را به عرصهی عمومی آورد و قوانین جنسیتی تاریخگذشته را به چالش کشید، ماندگاری میراثش را تضمین کرد.
آگاتا کریستی، نویسندهی جنایی بریتانیایی، خالق کاراکترهایی چون هرکول پوآرو و خانم مارپل، پرفروشترین نویسندهی دوران است. فروش تخمینی کتابهایش بین دو و چهار میلیارد است، یعنی همتراز با کارهای شکسپیر. مهارتهای نویسندگیش در کنار پلاتهای پر تعلیق «کار که بود»، باعث شده کریستی همچنان یکی از نویسندگان پر طرفدار جهان باشد.
در این بین، داستان قدرتمند نویسندهی آمریکایی، هارپر لی با عنوان کشتن مرغ مقلد که در ۱۹۶۱ جایزهی پولیتزر را از آن خود کرد، حتی امروزه هم در خاطرهی ماست. خیلی از جزئیات کتاب چیزی است که لی – که دو سال پیش در سن 89 سالگی درگذشت – هنگام جوانی دیده بود. او در منتهیالیه جنوب آمریکا بزرگ شد که تفکیک نژادی درش امر مرسومی بود. و همین برایش الهامبخش تغییر فرهنگی بود. کشتن مرغ مقلد اثری کلاسیک از ادبیات آمریکایی مدرن است و همچنان سالی یک میلیون کپی از آن به فروش میرسد.
اما وقتی به دورهی مدرن میرسیم، طبیعتاً باید سراغ جی کی رولینگ هم برویم. در سال ۲۰۰۴ خالق هری پاتر، به لطف فیلمها و امپراتوری بازاریابی مجموعه کتاب هفت جلدیاش که دربارهی ماجراجوییهای پسر جادوگری است (که اولین بار در سال ۱۹۹۷ منتشر شد)، اولین نویسندهای بود که به لیست میلیاردرهای فوربز راه پیدا کرد.
تنها کلمات او نیستند که الهام بخشند، بلکه ماجرای زندگی شخصی خودش هم برای مخاطبین جذاب است. او از یک مادر مجرد که با کمک خیریه زندگی میکرد، تبدیل شد به نویسندهی داستانهایی که تخیلات میلیونها کودک و بزرگسال را به خود مشغول کرد.
کیت ماس، نویسندهی کتاب «هزارتو» که در سال ۲۰۰۵ با انتشار کتابش به شهرت جهانی دست یافته است، معتقد است بابت فراهم کردن فرصتی برای نویسندههای زن که بتوانند به روشی جدید بنویسند، مدیون امیلی هستیم.
«برای من، به عنوان یک رماننویس تحت تأثیر موضوع چشمانداز، امیلی برونته از این نظر هنوز مهم است که مسائلی که یک نویسندهی زن اجازهی نوشتن در موردش داشت را برای همیشه تغییر داد. بلندیهای بادگیر به هیچوجه کتابی رام و خانوادگی نبود و به هیچ وجه دنبالهروی نگرشها و اخلاقیات آن زمان نبود.
فکر میکنم فوقالعاده است که این همه مدت بعد از تولد او، و البته تولد شارلوت و آن، این نویسندههای خلاق فوقالعاده، این سه خواهر، با همهی فقدانها و ناراحتیهایی که در زندگیشان از آنها رنج بردند، کارهایی را خلق کردند که هنوز مردم مشتاقانه بر سرشان طوری بحث میکنند که انگار همین هفتهی گذشته منتشر شدهاند. به نظرم چنین چیزی محشر است.»
(منبع: 3feed.ir)
مطالب مرتبط
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…