ویلیام فاکنر: هنرمند هيچ اخلاقی نمیشناسد مصاحبهکنندهای از فاکنر میپرسد: نويسنده چگونه رُماننويس جدی میشود؟ فاکنر پاسخ میدهد: نود و…
بگذار در این ساعتِ دل، به هم نزدیک شویم- هر روز یک قدم پریا حیدری، مترجم و منتقد در نگاهی…
جشن بیمعنایی میلان کوندرا: ادای احترامی به رابله و پانورژ! آیدا گلنسایی: «جشن بیمعنایی»[1]نام رمان کوچکی است که در آن…
بریدههایی از کتاب «زیبا مثل ماگنولیا» دربارۀ زندگی و آثار فریدا کالو فریدا نخستین دیدار با همسر آیندهاش را اینگونه…
نگاهی به نمایشنامۀ «بانویی از تاکنا» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا آیدا گلنسایی: مامانی پیرزنی حدوداً صدساله است که از دیرباز…
رمانی نامهنگارانه دربارۀ همسر اول دیهگو ریورا، نقاش مکزیکی آیدا گلنسایی: النا پونیاتوسکا، روزنامهنگار و نویسندۀ مکزیکی_فرانسوی، تحت تأثیر کتابِ…
دیدار گوستاو فلوبر، مارینا تسوهتایوا و اُلگا توکارچوک در جهنم! آیدا گلنسایی: گوستاو فلوبر در نامهای[1] مینویسد: «اصلاً کنجکاو…
بازگشت دوبارۀ «مارینا ایوانونا تسوهتایوا» از گور دستهجمعی آیدا گلنسایی: مطالعه کردن من هیچ طرح قبلی و برنامهای ندارد. «به…
دل باختن دوباره به شعر، با کتاب «شب آخر با سیلویا پلات» / (بخش اول) آیدا گلنسایی: شب آخر با…
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران و نویسندگان عصرِ ما، جهان…