آشنایی با «لوئیس وین» نقاش گربهها
«لوئیس وین»، هنرمند بریتانیایی تصویرگر موفقی بود که بیشتر برای طراحیهای بامزه از گربهها شناخته میشود. تصاویر جذاب او به اندازهای محبوب بودند که در اوایل قرن بیستم میلادی تقریبا در هر خانهای دست کم یک پوستر از نقاشیهای او پیدا میشد. داستان زندگی «وین» در فیلمی به نام «زندگی هیجانانگیز لوئیس وین» با بازی «بندیکت کامبربچ» در نقش اصلی روایت شده است. شاید نام این هنرمند را در مقالاتی درباره هنرمندان مبتلا به بیماریهای روح و روان نیز شنیده باشید.
در ادامه با زندگی این نقاش دوستدار گربهها بیشتر آشنا میشوید:
«وین» با اینکه اغلب اوقات گربهها را در موقعیتهای مختلف نقاشی میکرد، اما او در وهله اول دوست داشت که یک هنرمند مطبوعاتی شود. او در به تصویر کشیدن حیوانات و منظرههای روستایی مهارت پیدا کرد و آثار او اغلب در ژورنالهای علمی و مطبوعاتی محبوب به چاپ میرسید.
او در سن ۲۴ سالگی نخستین طراحی گربهای خود را به «لاندن نیوز» فروخت. دو سال بعد، یعنی در سال ۱۸۸۶ میلادی، «وین» سفارش تصویرگری برای کتاب کودک «موسسه مادام تبی» نوشته «کارولین هیوز» را پذیرفت. این کتاب داستان مدرسهای برای گربهها را روایت میکرد. البته عجیب نیست که «وین» برای تصویرگری این کتاب انتخاب شد؛ چراکه اگر قرار بود کسی طراحیهایی با موضوع گربه را خلق کند، «وین» بهترین گزینه بود.
گربهها و بچهگربههایی که «وین» طراحی کرده است، بیشتر به دلیل بازیگوشی و حس خوشحالی آنها شهرت پیدا کردهاند. با این حال پشت چهره بامزه (و گاهی اوقات عجیب) این گربهها، داستان غمانگیز این هنرمند نهفته است. «لوئیس وین» در سال ۱۸۶۰ میلادی در لندن متولد شد و تنها پسر و بزرگترین کودک در بین پنج خواهر خود بود.
«وین» با لبشکری متولد شد. پس از درگذشت پدرش، او در سن ۲۰ سالگی به عنوان تنها مرد خانواده حمایت مالی خواهران و مادرش را برعهده گرفت. او که در ابتدا به عنوان معلمیار فعالیت میکرد، پس از مدتی به سراغ استعداد و علاقه خود یعنی تصویرگری رفت.
«وین» در سال ۱۸۸۳ میلادی ازدواج کرد. مدت کوتاهی پس از ازدواج، همسر او به سرطان سینه مبتلا شد. این زوج گربهای به نام «پیتر» را به سرپرستی گرفته بودند. یکی از گربههایی که در داستان «موسسه مادام تبی» به تصویر کشیده شده بود بر اساس شخصیت «پیتر» طراحی شده بود. این موضوع به حدی همسرش را خوشحال کرد که «وین» تصمیم گرفت برای تقویت روحیه همسرش به سراغ طراحی گربهها برود.
تداوم طراحی گربهها با مجموعه نقاشیهای «جشن کریسمسی بچهگربهها» شدت گرفت. این داستان تصویر بیش از ۱۵۰ گربهای را شامل میشد که برای جشن گرفتن کریسمس آماده میشدند. متاسفانه همسر «وین» چند ماه پس از موفقیت مجموعه نقاشیهای گربههای کریسمسی درگذشت. این هنرمند به افسردگی مبتلا شد. با ادامه فعالیت هنری «وین» میتوان شکلگیری اکسپرسیونیسم را در تصویرگریهای او مشاهده کرد.
تصویرگریهای انسانگونه او در انگلستان ویکتوریایی بسیار محبوب شده بود. اغلب شخصیتهای نقاشیهای او رو دو پا راه میرفتند، لباسهای چشمنواز بر تن میکردند و حالت چهره آنها مشخص بود. «وین» به راستی باقی عمر خود را وقف گربهها کرد و با خیریههای حیوانات، جوامع مقابله با زندهشکافی و «باشگاه ملی گربه» همکاری کرد. البته «وین» به رغم محبوبیتی که به دست آورده بود، همچنان با مسائل مالی دست و پنجه نرم میکرد و بخش اعظمی از درآمد خود را به مادر و خواهرانش اختصاص میداد.
«وین» علاوه بر پوسترها و تصویرگریهایی که خلق کرده بود، مجموعهای از مجسمههای کوچکی شبیه به مجسمههای «جف کونز» را طراحی کرد که توسط یک شرکت چینی تولید میشدند.
فرضیههای بسیاری درباره بیماری روحی و روانی «وین» وجود دارد که اغلب به از دست دادن عزیز و اختلال پس از تروما مربوط میشوند. برخی از محققان مدعی شدهاند که این هنرمند احتمالا به اسکیزوفرنی مبتلا شده است. ظاهراً این هنرمند بلافاصله پس از درگذشت همسرش شروع به نشان دادن رفتارهای غیرعادی و خشونتآمیز کرده است. «وین» در یک بیمارستان روانی واقع در «توتینگ» بستری شد و پس از مدتی با مداخله شخصی نخست وزیر وقت بریتانیا به بیمارستان مجهزتری منتقل شد. این هنرمند باقی عمر خود را در بیمارستانی واقع در «هرتفوردشر» سپری کرد که از خوشاقبالی باغی پُر از گربه در آن وجود داشت.
با این که «وین» نمیتوانست همچنان در تصویرگری فعالیت کند، اما به طراحی کردن ادامه داد. آثار هنری متعلق به این مقطع از زندگی او را میتوان به راحتی به واسطه استفاده از رنگهای روشن و الگوهای انتزاعی تشخیص داد. شاید این سوال به ذهنتان برسد که آیا «وین» در این دوره هم همچنان به موضوع مورد علاقه خود یعنی گربهها میپرداخت؟ پاسخ مثبت است. احتمالا گروهی از گربههایی که در باغچه بیمارستان زندگی میکردند، الهامبخش این طراحیها شده بودند.
مورخان هنری، فرضیهپردازان و روانپزشکان اغلب تغییرات در سبک وین را به عنوان نمونه مکتوبی از زوال شناختی توصیف میکنند که حرکت به سمت انتزاع را با اسکیزوفرنی در حال رشد هنرمند مرتبط میکند.
این فرضیه نخستینبار توسط «والتر مکلی»، مجموعهدار هنری و روانپزشک بریتانیایی مطرح شد که کلاژی از هشت مورد از آثار این هنرمند را گردآوری کرد و از آن به عنوان گواهی برای زوال روح و روان استفاده کرد. بحث و مخالفتهای بسیاری در رابطه با این فرضیه وجود دارد، با این وجود به وضوح میتوان دید که چیزی در دنیای گربههای خوشحال او تغییر کرد.
منبع: isna
آشنایی با «لوئیس وین» نقاش گربهها
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…