چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن میشود..
از کفر من تا دین، تو راهی به جز تردید نیست
دلخوش به فانوسم مکن، اینجا مگر خورشید نیست؟
با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطیوار من
بیجستجو ایمان ما از جنس عادت میشود
یعنی عبادت بیعمل وهم سعادت میشود
با عشق آنسوی خطر جائی برای ترس نیست
در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست
کافر اگر عاشق شود، بیپرده مومن میشود
چیزی شبیه معجزه، با عشق ممکن میشود
محمدرضا شفیعیکدکنی: مثنوی مثل جریانِ رودخانه هر لحظه به شکلی درمیآید حماسه روحانیِ بشریّت درباره…
اسلامیندوشن: سعدی شادترین شاعر ایرانی است محمدعلی اسلامی ندوشن با یاد کردن از سعدی به…
تجارب دکتر نسرین شکیبی ممتاز از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن آهوی کوهی در…