با رزا جمالی دربارۀ «زنبق وحشی» و اشعار لوئیز گلوک
شناخت تفکر یک نویسنده یا شاعر کمک میکند که درونمایه اثر او را بهتر درک کنیم و اگر این فرد، یک مؤلف غیرایرانی باشد، ابتداییترین و بهترین روش این است که نظر مترجم آن را بدانیم؛ کسی که بیشتر با کلمات برآمده از درون آن مؤلف چه شاعر باشد و چه نویسنده، درگیر بوده است و میتواند اطلاعات بیشتری درباره زندگی، سبک و افکار او به مخاطبان ارائه دهد. رُزا جمالی، مترجم کتاب «زنبق وحشی» نیز در ابتدای این کتاب ما را با چندوچون اشعار لوئیز گلوک، برنده جایزه نوبل 2020 آشنا کرده است؛ شاعری که اغلب از او به عنوان یک شاعر زندگینامهای یاد میکنند.
جمالی میگوید داوران جایزه نوبل شعر لوئیز گلوک را صدایی اشتباهنشدنی دانستهاند که بهخاطر زیبایی بیپیرایهاش زندگی شخصی را جهانشمول میکند. زیبایی روح شاعرانه و شهودش او را فراتر از گستره و کانونهای ادبیات آمریکا ساخته و این صدای ناب شاعرانه را جهانی کرده است.
شعر گلوک دنیایی وهمآلود را روایت میکند که میتوان خاطرات، فقدان، فراق، جدایی و لحظات حسیِ کار او را در آن مشاهده کرد. او را شاعری اندیشمند خواندهاند که مضامینی مثل ارتباطات انسانی را با نگاهی شاعرانه کندوکاو کرده است.
«جهان پس کشید
آنچه هستی یافته بود از عشق خالی شد
چنانچه از شاخهی گیلاس
افتاد و به خون آغشت
راست است این همه و چه راست
که این قانون هنر است
که تو را و طبیعتِ تو را عوض میکند
و زمان اینگونه می کند با ما.»
شعر لوئیز گلوک را از منظر بومگرایی زنانه (اکوفمینیسم) بررسی و تحلیل کردهاند؛ چرا که در بسیاری از شعرهایش صدای گلها و گیاهان و طبیعت را میشنویم که جان یافتهاند و سخن میگویند. گلوک شاعری غنایی است که منِ درونی خود را میسراید و فردیتِ شخصی و زندگینامهای را در مکاشفههایش از دنیای بیرون میریزد و صدای زنانهی ملایم و آرام او گاه آدمی را به یاد شاعری مثل امیلی دیکنسون میاندازد که در چیستی چیزها میاندیشید.
«زمانی دراز پیش از این من زخمی شده بودم
اما زندگی کردم
زندگی کردم تا از خودم انتقام بگیرم
در برابر پدرم، نه!
در برابر آنچه که من بودم
از ابتدای هستیام
در کودکی
فکر میکردم
که درد یعنی اینکه
من را دوست نداشته باشند
یعنی اینکه من دیگران را دوست داشته باشم.»
رزا جمالی معتقد است گلوک خودش را با دنیای سیاست روز درگیر نمیکند و با مناعت طبعی از روزمرگیها و جزئیترین چیزها، پدیدهای هستیشناسانه را مکاشفه میکند. گلوک که از کودکی دلبسته اساطیر یونان بود، شعرهای مرتبط بسیاری را با اساطیر خلق کرده است؛ کهنالگوها و دغدغههای جهانشمولِ بشری که در کشف پدیدهها خود را مینمایاند.
همچنین این شاعر در چیدمان کلمات از دایره کلمات روزمره استفاده میکند و بیشتر از کلماتی استفاده میکند که آدمی را به طرحوارههای کهنالگویی متصل میگرداند. نظام نشانهشناختی شعر لوئیز گلوک از زندگی شخصی او برگرفته شده است و شباهتهایی بین این منِ درونگرا و فردیتگرایی در عصر شاعران رمانتیک وجود دارد.
«در انتهای رنجم
دری وجود داشت
که بیرونم میکشید
آنچه که تو شاید مرگ بنامیاش»
در کتاب «زنبق وحشی» گزیدهای از اشعار این شاعر آمریکایی همراه با کلمات قصاری از او منتشر شده است. درونمایه این کلمات نیز مانند اشعار گلوک است همچون عبارت زیر:
«آنچه سخت بود سفر بود
که فراموش شد
هنگامِ رسیدن»
لوئیز الیزابت گلوک برنده نوبل سال 2020، در سال 1943 از پدر و مادری که تباری روس و مجارستانی داشتند در نیویورک متولد شد. او سالهاست که معلم شعر در دانشگاههای آمریکاست. لوئیز برنده جایزه پولیتزر، جایزه ملی کتاب آمریکا هم بوده است و پیش از این به عنوان ملکالشعرای آمریکا انتخاب شده بود.
منبع: ibna
با رزا جمالی دربارۀ «زنبق وحشی» و اشعار لوئیز گلوک
«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات آیدا گلنسایی: «دیروز خیلی…
گفتوگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوانثالث و... گفتوگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوانثالث و... گفتوگوی…
«نکاتی دربارۀ معناداری شعر»، دکتر تقی پورنامداریان
«بیتو به سر نمیشود»، مولوی با صدای فریدون فرحاندوز (بیشتر…)