«خطابۀ تدفین» شعر و صدای نامیرایِ احمد شاملو
غافلان
همسازند،
تنها توفان
کودکانِ ناهمگون میزاید.
همساز
سایهسانانند،
محتاط
در مرزهای آفتاب.
در هیأتِ زندگان
مردگانند.
وینان
دل به دریا افگنانند،
بهپای دارندۀ آتشها
زندگانی
دوشادوشِ مرگ
پیشاپیشِ مرگ
هماره زنده از آن سپس که با مرگ
و همواره بدان نام
که زیسته بودند،
که تباهی
از درگاهِ بلندِ خاطرهشان
شرمسار و سرافکنده میگذرد.
کاشفانِ چشمه
کاشفانِ فروتنِ شوکران
جویندگانِ شادی
در مِجْریِ آتش فشانها
شعبدهبازانِ لبخند
در شب کلاهِ درد
با جاپایی ژرفتر از شادی
در گذرگاهِ پرندگان.
□
در برابرِ تُندر میایستند
خانه را روشن میکنند.
و میمیرند.
منبع
مجموعه اشعار احمد شاملو
نشر نگاه
«خطابۀ تدفین» شعر و صدای نامیرایِ احمد شاملو
Time شاهکار هانس زیمر (موسیقی فیلم INCEPTION )
نگاهی به کتاب «قرن من» نوشتۀ گونتر گراس مایکل هنری هیم/ ترجمه: فاطمه رحمانی کتاب…
کتاب یعنی گفتوگو نوشتۀ محمدمنصور هاشمی گاهی جملاتی را که به طور معمول میگوییم و…
چرا سورن کیرکگورِ عاشق قید ازدواج با رگینه را زد؟ رِی مانک، نیواستیتسمن — ویتگنشتاین زمانی به…