شعر احمد شاملو برای ایران درّودی
پیش از تو
صورتگران
بسیار
از آمیزهی برگها
آهوان برآوردند؛
یا در خطوطِ کوهپایهیی
رمهیی
که شباناش در کج و کوجِ ابر و ستیغِ کوه
نهان است؛
یا به سیری و سادگی
در جنگلِ پُرنگارِ مهآلود
گوزنی را گرسنه
که ماغ میکشد.
تو خطوطِ شباهت را تصویر کن:
آه و آهن و آهکِ زنده
دود و دروغ و درد را. ــ
که خاموشی
تقوای ما نیست.
□
سکوتِ آب
میتواند خشکی باشد و فریادِ عطش؛
سکوتِ گندم
میتواند گرسنگی باشد و غریوِ پیروزمندِ قحط؛
همچنان که سکوتِ آفتاب
ظلمات است ــ
اما سکوتِ آدمی فقدانِ جهان و خداست:
غریو را
تصویر کن!
شعر احمد شاملو برای ایران درّودی
عصرِ مرا
در منحنی تازیانه به نیشخطِ رنج؛
همسایهی مرا
بیگانه با امید و خدا؛
و حرمتِ ما را
که به دینار و درم برکشیدهاند و فروخته.
□
تمامیِ الفاظِ جهان را در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که به کار آید
چرا که تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود:
ــ آزادی!
ما نگفتیم
تو تصویرش کن!
مطالب بیشتر
ایران درّودی و درسهایی از زندگی عاشقانه و شکوفایش مطالب بیشتر 1. خاطرات ایران درّودی…
نقد آخر شاهنامه/ فروغ فرخزاد آخر شاهنامه نام سومین مجموعهی شعری است که مهدی اخوان…
نظر ایران درّودی دربارۀ شعر احمد شاملو برای سخن گفتن از شعر شاملو باید قبل…
صادق هدایت به روایت پرویز ناتل خانلری پرویز ناتل خانلری در سال ۱۲۹۲ شمسی در…