هژمونی؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
هژمونی
هژمونی؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
میخواستم زنگولۀ ظلمت را
باز کنم از گردنِ روز
و با هجا و واجها
جملهای بشوم برای ذهن بستۀ دیوار
میخواستم با اسطوخودوسها
حفرۀ حیات را بپوشانم
و بر دقیقهها قایقی بیندازم وُ
تا قرنها قبل از غروب پارو بزنم
پارو بزنم زمینی را که زخم است
و سرش میخارد برای خاموشی
میخواستم خانهای باشم
رو به خیالات آبرنگیِ درختها
و از زبانِ تلویزیون بشنوم
خورشیدی در انتخابات رأی آورده است وُ
کرسیهای ریاست را به برفیِ گلها سپردهاند
و نتیجۀ خشونتِ منشور با نور
هژمونی رنگینکمان شده است بر آسمان
میخواستم تشدید بگذارم بر رازیانههای کوهستان
رونویسی کنم از صدایِ صاف آینه
کلاغ را غلط املایی باغ بدانم
جریمهام پنج بار از روی پنجره یا پرنده باشد
و لاک سفید بگیرم اشتباهاتِ بشری را
میخواستم جنگلی شوم
که تبر را تبرئه میکند
تا با تکهتکهام آن کلمۀ سرد را بسوزانم
میخواستم مضامینی بیفزایم به زوال
که دیدم مدّت زیادی است
زل زدهام
به مجسمۀ زنگزدۀ روی میز
منبع
کافه کاتارسیس
نشر آنسو
ویراست دوم
مطالب بیشتر
1. برای آشتی؛ شعر و صدا آیدا گلنسایی
2. اخراج؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
3. برای ناییریکا؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
4. داودیها؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
5. بادآورده؛ شعر و صدا: آیدا گلنسایی
6. بنبست؛ شعر و صدا آیدا گلنسایی
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…