گزیدهای از اشعار شاعران انگلیسی زبان؛ بازسرایی و صدا: رزا جمالی
شعر جهان به ترجمه ِ رُزا جمالی
آدرین ریچ (2012-1929)
آدرین ریچ از شاعران منتقد سیاستِ خارجی آمریکاست و شعرهایش در نقد جنگ ویتنام، جنگهای خاورمیانه، تبعیض نژادی و جنسیتی سروده شده است. به عنوان زنی روشنفکر همیشه صدایی مخالف، چپگرا واز بانیان شعری معترض بوده است، آدرین ریچ را از چهرههای موج دوم فمینیسم میشمارند. او مباحثی نظیر هویت، جنسیت و سیاست را مورد پرسش قرار میدهد. او از جمله شاعرانی ست که قالب غزل را در شعر انگلیسی تجربه کرده است.
از کتابهای آدرین ریچ میتوان به عناوین زیر اشاره کرد: عکس فوری از عروس، شیرجه زدن در کشتیِ شکسته، تغییر دادنِ جهان، اطلسِ جهانِ پیچیده، اراده ای برای تغییر، زمینهای تاریکِ جمهوری، چاقوی الماس، ضرورتهای زندگی و…
گزیدهای از اشعار شاعران انگلیسی زبان؛ بازسرایی و صدا: رزا جمالی
زنان
سه خواهرِ من نشستهاند
بر گدازهها و سنگها
برای بار اول در روشنایی، به وضوح میبینم آنها را
خواهرِ اولِ من انگار دارد پیراهنش را برای به پیش رفتن میدوزد
انگار که بانویی ماهویست و به پیش قدم بر میدارد
تمام عصبهایش و رگهایش پیداست.
خواهرِ دومِ من باز در حال دوختن است
بخیههای قلباش را که هیچوقت محکم نشده
کمِ کمش این است که اگر قلباش را بدوزد خیالاش راحت خواهد شد.
خواهرِ سومِ من خیره نگاه میکند
بر پوستهی مسی تیره رنگی که به غرب دریا میتازد
جورابهایش پاره است با این همه او چیزی از زیبایی کم ندارد.
گزیدهای از اشعار شاعران انگلیسی زبان؛ بازسرایی و صدا: رزا جمالی
اما لازاروس (1887-1849)
شعر “مجسمهای دیگر” یکی از مهمترین شعرهاییست که در مورد آمریکا به عنوانی سرزمینی موعود نوشته شده است. این شعر حکایتی ست از مهاجرت، رویای آزادی، عدالت و رسیدن به آرزوها… این شعر که بر ورقهای از برنز نبشته شده؛ بر سنگ مجسمهی آزادی نقر شده است.
اما لازاروس از اولین شاعران زن آمریکاست، یهودی ست و شعرش از میراث یهودیاش بهرهی بسیار بردهست؛ گفتارهایی از تورات در اشعارش دیده میشود. مضمون “سرزمین موعود” و بازگشت دوبارهی قوم بنی اسرائیل به آنجا از وعدههاییست که خداوند به یهودیان پس از خروج از سرزمین خویش و تحمل آزار و رنجهای بسیار داده است و در این شعر، شاعر این مضمون را با تمام بار مذهبیاش به کار گرفته است.
گزیدهای از اشعار شاعران انگلیسی زبان؛ بازسرایی و صدا: رزا جمالی
مجسمهای دیگر
شبیه مجسمهای غول پیکر و برنجی نیست،
نه!
و شهرتی یونانی هم ندارد!
با ساقِ پاهایش در نوردیده است
و از سرزمینی به سرزمینی دیگر میشتابد
جائیکه به نمک دریا شسته میشود
و بر دروازههای غروب ایستادگی خواهد کرد
زنی یک تنه و مشعل به دست
که از نورهایی که زندانیاند جان گرفته
و شهرت از آنچه در حصر بوده یافته
نامِ او مادرِ تمام تبعیدهاست
با دستهایش که نشانه میروند
در خوش آمدگویی جهانی دیگرست بر شما
و اینگونه است که میدرخشد
چشمان ملایماش بر جهان فرمان میرانند
این اسکلهایست که در میان هوا پل بسته
و دو خواهر شهر را وصل کرده.
“با خود دار آن سرزمینِ عهدِ عتیق را،
داستانهای شما تکان دهندهست
و بر جهان فریاد میکشند
بر لبهایی مهر و موم
نقش بسته،
به من بده!
تمام خستگیهایت را!
آنچه بر پشت تو سنگینی کرده
و آرزوی آزادی را به حسرت کشیده
انگار که پاروها دست تو را به این ساحل بسته
بی خانمانها را به این سمت کشانده
طوفانیست که به سمتِ من میآید
و چراغی که آن را نگه داشتهام
بالا بردهاماش این را
و در کنارِ این در که مطلاست.”
گزیدهای از اشعار شاعران انگلیسی زبان؛ بازسرایی و صدا: رزا جمالی
جوزف برادسکی
(1996-1940)
جوزف برادسکی در خانوادهای یهودی در روسیهی شوروی به دنیا آمد و از سانسور و خفقان کشور خود گریخت. در آمریکا کم کم شعرهایش را به انگلیسی برگرداند و به انگلیسی نوشت. جوزف برادسکی تحصیلات خور را در آمریکا ادامه داد و از دانشگاه ییل دکترای ادبیات و زبانشناسی گرفت، استادی او در به وجود آوردن تعابیر و تصاویر پیچیده شعر او را غنی و پر تأویل ساخته است، برادسکی یکی از برندگان نوبل در ادبیات است. شعرش به لحاظ سبک نوشتاری به شاعران متافیزیک نزدیکی فراوانی دارد و لازم به ذکر است که جان دان از شاعران مورد علاقه و الهامبخش او بوده است. جوزف برادسکی شاعری فرمگراست و در یک مقایسهی تطبیقی کارش را میتوان نظیر شاعران سبک هندی دانست. چیدمان کلمات برای او اهمیت فراوانی دارد چنان که شعرش پر از استعارههای دور از ذهن است و دایرهی کلماتاش بسیار وسیع ست وُ متنوع…
شعر برادسکی در زمان روسیهی شوروی بازتاب درخوری را در موطناش نیافت، حکومت شعر او را فرمالیستی و نمونهای از هنر برای هنر میدانست که تعهدی به اجتماع خود ندارد. اما شعرش به شکل زیرزمینی همیشه در کنار آنا آخماتوا، مارینا تسوه تایوا که از مخالفان حکومت بودند بسیار خوانده شده و ستایش میشود.
در جامعهی انگلیسی زبان او از جمله مهاجرانیست که نظیر ” ولادیمیر ناباکوف” به سبکی در زبان دست یافته است و آثارش مورد بررسی های زبانشناختی بسیاری قرار گرفته است، نوع چیدمان کلمات و محور جانشینی در شعرش اهمیت بسیاری دارد، او در نحو زبان دستکاری نمیکند اما بدیعترین دالها را برای مدلولهای زبانی میآورد و از استعارههای دور از ذهن بسیار استفاده میکند.
سهمی از کلمات
زمانی که آینده به زبان در بیاید
موشها دسته جمعی و به سرعت از زبان روسی فرار میکنند
تکه ای از خاطرهای نوبر را میجوند
که دوباره نو شده
شبیه تکهای پنیر اصل
و سوراخهایش.
بعد از این همه سال
دیگر چه اهمیتی دارد
که چه کسی در گوشه ایستاده است
و در پردههای ضخیم خود را مخفی کرده
و ذهن تو دیگر با فرشتهای که نُتها را از نو میخواند، محشور نخواهد شد
تنها خش خش برگهاست
زندگی
که هر کسی را جرأت زیستن آن نیست
که دست بزند
شبیه نعلبند اسبی که هدیه است
که دندانهایش را در خندهی ناجوری مینمایاند
و چه مانده است
برای آدمی
که سهم اوست
که سهم او از کلمات است.
تد هیوز (۱۹۳۰-۱۹۹۸)
تد هیوز (۱۹۳۰-۱۹۹۸) شاعریست که به اساطیر و کتاب مقدس توجه ویژهای دارد، در آثار او تصاویری که برگرفته از حیوانات ست دیده می شوند و کهن الگوها غنای خاصی را به کارش میبخشد. لهجهی محلی وست یورکشایر، نزدیکی به انگلیسی میانه، بدوینویسی و غریزه مرگ از مختصات شعری تد هیوز است. تدهیوز در دانشگاه کمبریج با سیلویا پلات آشنا شد، جائی که از رشتهی ادبیات انگلیسی برای مطالعهی ادبیات باستان انصراف داد.
کتاب کلاغها به خاطرهی آسیه و شهره تقدیم شده است. “آسیه وویل” که خود و کودکش را سوزانده است. داستانهای زندگی هیوز و خودکشی زنانش او را به شخصیتی بحثبرانگیز بدل کرده است که علاقهای غریزی به خشونت دارد و خود موجب تراژدی و به وجود آوردن فجایع در زندگیاش میشود و در نهایت این تراژدیها را با قدرتی بیمانند میسراید. شاید دور از ذهن نباشد که او را به” نرون” شاعر و فرمانروای ستمگر رومی مانند کنیم که شهر را آتش می زد که شعری بسراید.
در کتاب کلاغ به وفور با طنزی تراژیک روبرو میشویم، لحنی گروتسکوار که کلاغ شخصیت محوری کل کتاب را به شخصیتی از ادبیات کودکان مانند کرده است. شعر زیر از کتاب “کلاغ” انتخاب شده است و لازم است که در مورد ساختار این شعر بلند کمی صحبت کنیم؛ در سنت شعری سبکی وجود دارد با نام غزلهای پی در پی وجود دارد که آغاز آن به قرون وسطی بر میگردد، شعر آریستوفل و استلای سیدنی ازین جمله است و بسیاری از شاعران ماقبل رمانتیک در این سبک بخت آزمائی کردهاند. هیوز منظومهی کلاغ خود را در این قالب شعری سروده است که همهی شعرها حول محور موضوعی کلاغ قرار گرفته است، کلاغ در اساطیر و کتاب مقدس اهمیت ویژهای دارد و آفریدن روایتهایی متنوع و متفاوت از زندگی این کلاغ به شعر هیوز جذابیت و تعلیقی بخشیده است که خواننده را وادار به خواندن آن میکند و همه ما میدانیم که معماری بخشیدن به یک شعر بلند به درازای یک کتاب کاری بس پیچیده است که هیوز توانسته آن را با نگاهی به سنت شعر انگلیسی پدید بیاورد.
هیوز که با کتاب “شاهبازی در باران” صدای نویی را به شعر انگلیسی اضافه کرد، در طی حیات ادبی خود همیشه به سبک و ایجاد اندیشه توجه بسیار داشته است و یکی از انتقادات او به اشعار نخستین سیلویا پلات به خاطر سبک او بود که متاثر از شاعران اعترافی مینمود.
دو افسانه
1
سیاهی بی چشم بود
سیاهی در زبان جاری ست
سیاهی خود قلب بود
جگر آدمی سیاه بود و ششها سیاهاند
که در نور چیزی را به درون نمیکشد
سیاهی اندرونی کوره است
سیاهی همان ماهیچه است
قحطی زده که بیرون بکشد از روشنایی
سیاهی عصبهاست
سیاهی مغز است
با نگاهی که به مقبرهها خیره است
سیاهی همان روح است
لُکنتی که تمامی ندارد
گریهای ست که نمیتواند خود را ادا کند و یا به بیان در بیاید
متورم است
و این خورشید درون ادا نمیشود.
2
سیاهی سر برافراشتهی سمور دریایی ست
سیاهی سنگ و صخره است که در کفها فرو میرود
سیاهی صفراست و خونی که تخت را پوشانده
سیاهی کرهی زمین است، یک پا زیر زمین فرو رفته
تخم مرغی سیاه
و ماه و خورشید هوا را متغیر میسازند
که کلاغی را از تخم بیرون بیاورند، رنگینکمانی سیاه
که در تهی خم شده
و بر تهی خم شده
اما در اهتزار است.
گزیدهای از اشعار شاعران انگلیسی زبان؛ بازسرایی و صدا: رزا جمالی
ویلیام باتلر ییتس
(1939-1865)
ویلیام باتلر ییتس شاعری ایرلندی ست که عرفان سلتیک، اساطیر ایرلند، ملیگرایی ایرلندی و ادبیات عامه را به شعر انگلیسی آمیخت. شعر او گاه سرشار از لحنهای متکثر نمایشی ست و گاه تکگوییهایی ساده. نمایشی از عرفانی مدرن یا حاصل از نظم طبیعی موجود در اندیشهها و اساطیر سلتیک.
ییتس از پدری نقاش و مادری آشنا به داستانهای عامیانهی سلتیک به دنیا آمد و خیلی زود به شعرهای سبک ماقبل رافائلی و نمادگرائی جذب شد. شعر او در حین اینکه از تصویر سازیهای رایج زمان خود بهره میبرد، غنای خود را از ریشههای ایرلندی اش گرفته است.
شعر ییتس بدین جهت که بر اساطیر سلتیک بنا شده و بدین جهت که نمونهی متفاوتی از ادبیات انگلیسی را عرضه میکند، شعری ست که مورد توجه منتقدان خوانش پسا استعماری قرار گرفته است و با شعر مسلط و غالب انگلستان همسانی کمی دارد.
گزیدهای از اشعار شاعران انگلیسی زبان؛ بازسرایی و صدا: رزا جمالی
دریا نوردی به سمت بیزانس
۱
این سرزمین دیگر جایی برای این مردِ کهنسال نیست
جوانان در کنار هماند، دست در دست
و یک دسته پرنده لابلایِ درختها
نسلی رو به مرگ
در آوازهایش
قزلآلایی که به ساحل افتادهاست
دریاهایی از گورماهیها که به گور میماند بیشتر
گوشتی از ماهی یا ماکیان در تمامِ طول تابستان حکم میراند
آنچه به فرزندی پذیرفته شده است به دنیا میآید و میمیرد
تمام آنچه که در آن شور پنهان است، ندانستن است
بنایی تاریخی از خردی بیزمان.
2
مردی پیر که تحفهای ناچیز است
نه انگار که رختی پاره آویخته بر عصایی کور
روحی ست که دست میزند و آواز میخواند و بلندتر میخواند
بر پارگیهای رختی رو به تمام
و نه در گونهای از آواها که در آنچه که در بطن اوست
بناهایی با عظمت تاریخیاش
و پس من در دریاها راندهام
و به شهرِ مقدس بیزانس رسیدهام.
۳
مریمیهای ایستاده در آتش مقدس خداوند
همچنان که در کاشی دیوارها که به رنگِ طلاست
که هم از آتشِ مقدس میآید و هم از روحی پلید
و آنها آواز را به روحِ من آموختند
و آنها قلبم را ذره ذره کوچک میکنند
و با خواستهها مریضش میکنند انگار
آن را به جانوری رو به مرگ می بندند
و او نمیداند که این چیست که مرا در برگرفتهاست
و به ناگزیر به یگانگیست که میرود.
۴
زمانی بیرون از طبیعت، ماوراء
من هیچوقت شکل جسمانیام را از طبیعت نخواهم گرفت
اما این شکلی ست که آن زرگرِ یونانی
از کوبیدنِ طلا میسازد و لعابِش میگیرد
که این امپراطورِ خواب آلوده را بیدار نگه دارند
به رویِ شاخهی طلایی بگذارند که بخواند همچنان
به زنان و مردان بیزانس
که چه گذشته است، دارد میگذرد و میآید روزی…
گزیدهای از اشعار شاعران انگلیسی زبان؛ بازسرایی و صدا: رزا جمالی
مطالب بیشتر
1. سرودههایی از هیلدا دولیتل؛ ترجمه و صدا: رزا جمالی
2. اشعاری از سیلویا پلات؛ ترجمه و صدا: رزا جمالی
3. اشعاری از ویلیام باتلر ییتس؛ ترجمه و صدا: رزا جمالی
4. پرفورمنس_اجرای شعر سرخش سرودۀ رزا جمالی
5. بهترین قطعات شکسپیر؛ ترجمه و صدا: رزا جمالی
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…