حافظ‌خوانی

کافر دل به یاد استاد محمدرضا شجریان

کافر دل به یاد استاد محمدرضا شجریان

برکت از کومه رفت

رستم از شانومه رفت:

تو هوا وقتی که برق می‌جّه و بارون می‌کنه

کمون ِ رنگه به ‌رنگش دیگه بیرون نمیاد،

رو زمین وقتی که دیب دنیارو پُرخون می‌کنه

سوار ِ رخش ِ قشنگش دیگه میدون نمیاد.

 شبا شب نیس دیگه، یخ‌دون ِ غمه

عنکبوتای ِ سیا شب تو هوا تار می‌تنه.

دیگه شب مرواری ‌دوزون نمی‌شه

آسمون مثل ِ قدیم شب‌ها چراغون نمی‌شه.

غصه‌یِ کوچیکِ سردی مثِ اشک 

جایِ هر ستاره سوسو می‌زنه،

سر ِ هر شاخه‌یِ خشک

از سحر تا دلِ شب جغده که هوهو می‌زنه.

دلا از غصه سیاس

آخه پس خونه‌ی ِ خورشید کجاس؟

احمد شاملو

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

ویلیام فاکنر: هنرمند هيچ اخلاقی‌ نمی‌شناسد

ویلیام فاکنر: هنرمند هيچ اخلاقی‌ نمی‌شناسد مصاحبه‌کننده‌ای‌ از فاکنر می‌پرسد: نويسنده چگونه رُمان‌نويس جدی‌ می‌شود؟…

5 روز ago

در گلوی نور، آواز بهاری بود…

در گلوی نور، آواز بهاری بود...

1 هفته ago

بریده‌ای از کتاب «آسایش» نوشتۀ مت هیگ

بریده‌ای از کتاب آسایش نوشتۀ مت هیگ به دلیل انعطاف‌پذیری عصبی، مغز ما براساس چیزهایی…

1 هفته ago

«سرگذشت یک یوگی» به روایتِ مزدافر مؤمنی

«اتوبیوگرافی یک یوگی» به روایتِ مزدافر مؤمنی

1 هفته ago

چرا «گلابی» مهم است؟

چرا «گلابی» مهم است؟ گلابی از زمان ماقبل تاریخ با ما بوده است، حتی برش‌های…

2 هفته ago