فیلم های مستند و داستانی کیمیاوی در دهه هفتاد، در جشنوارههای معتبر جهانی به نمایش درآمدند و جوایز مهمی کسب کردند. از جمله فیلم «مغولها» که جایزه ویژه هئیت داوران جشنواره بین المللی فیلم تهران را در سال ۱۳۵۲ به دست آورد یا فیلم «باغ سنگی» که در سال ۱۳۵۵ برندۀ خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین شد.
با این حال سینمای کیمیاوی به خاطر رویکرد تجربی و آوانگارد او و درونمایههای ضد استعماری آن هرگز آنچنان که شایستهاش بود، در غرب دیده و شناخته نشد. بنابراین نمایش فیلمهای او در گالری تیت مدرن لندن که یکی از مهم ترین مراکز هنری مدرن جهان است، فرصت خوبی برای دیده شدن و مطرح شدن آثار این فیلمساز خلاق، نوآور و غیرمتعارف است.
آندره لیسونی، کیوریتور (برنامهریز) گالری تیت مدرن و یکی از کسانی که این برنامه را تدارک دیده، کیمیاوی را سینماگری آوانگارد و آلترناتیو در سینمای امروز جهان میخواند و در مورد او می ویسد: «سینمای کیمیاوی، ترکیبی از مستند قومنگارانه و نظارهگر و زیباییشناسی سوررئالیستی است. فیلمهای او را میتوان به عنوان مطالعهای دربارۀ رویاهای دهقانان بیصدا و یا دراویش مطرود دانست، همۀ آن نابازیگرانی که به وسیله کیمیاوی در درون طیفی از تصاویر تسخیرکننده و تکاندهنده به کار گرفته شدهاند.»
به نوشتۀ لیسونی، کیمیاوی در فیلمهای کوتاه و نیز شاهکارش «مغولها» (۱۹۷۳)، به کمک تمهیدات مختلف روایی و استراتژیهای متنوع تدوینی، راههای متعددی برای دیدن زندگیهای سخت و چشم اندازهای بیابانی و خرابههای پراکنده پیشنهاد میکند.
تأملی در جهانِ فیلمهای پرویز کیمیاوی از مغولها تا اوکی مستر
سینمای کیمیاوی را میتوان به عنوان نمونههایی از گرایشهای قدرتمند بومیگرایی و پسااستعماری در جامعۀ در حال گذار و رو به مدرن ایران در دهههای چهل و پنجاه به حساب آورد. به نظر میرسد جدا از ابعاد فردی و سوبژکتیو فیلمهای این سینماگر آوانگارد، این فیلمها از بُعد اجتماعی بیانگر رویکرد انتقادی سینمای کیمیاوی به مدرنیتهاند و با گفتمان سیاسی و روشنفکری بومیگرایانه و اصالت جویانۀ دهههای چهل و پنجاه در ایران پیوند تنگاتنگی دارند و از همان زاویه به نقد مدرنیته غربی میپردازد که روشنفکرانی چون جلال آل احمد، داریوش شایگان، احسان نراقی یا علی شریعتی دارند در نوشتههایشان به نقد غرب و حضور ویرانگر آن در جامعۀ ایران میپردازند.
در فیلمهای کیمیاوی به ویژه در «مغولها» و «اوکی مستر»، همچون گفتمان غرب زدگی آل احمد، بیهودگی و بی معنایی خفقان آور جامعۀ در حال تحول و مدرنیزاسیون حس میشود. او را نیز در این فیلم ها، روشنفکر مدرنی می بینیم که همانند شخصیت فیلم «مغول ها» که خود کیمیاوی نقشاش را بازی میکرد، در مخمصۀ زندگی مدرن گرفتار شده است. اما تفاوت سینمای کیمیاوی با گفتمان بومیگرایی در این است که نقد او برخلاف نقد آل احمد یا شریعتی، رادیکال و انقلابی نمیشود چرا که لبۀ تیز حملۀ او در فیلمهایش متوجه حکومت و قدرت سیاسی حاکم نیست بلکه او نیز همانند روشنفکرانی چون شایگان و یا احسان نراقی، تنها به تاثیرات و نقش منفی مدرنیته و فرهنگ غرب در جامعه ایران نظر داشته و کاری به ساخت و مناسبات قدرت سیاسی در ایران ندارد.
کیمیاوی در جلسه پرسش و پاسخ بعد از نمایش فیلم «اوکی مستر»، در مورد نگاه انتقادی اش به غرب در این فیلم گفت:
«سناریوی این فیلم در سال ۱۹۷۷ نوشته شد و فیلم در ۱۹۷۸ فیلمبرداری شد یعنی یک سال قبل از انقلاب ایران… بعد از فیلم «باغ سنگی»، من جذب موضوع تغییر و غربی شدن جامعۀ ایرانی و تاثیر غرب بر زندگی و فرهنگ مردم ایران شدم. تغییراتی که نتیجه شکوفایی اقتصاد نفت بود. در این دوره است که میشد شلوار جین و تی شرتهایی با نام دانشگاههای آمریکابی را بر تن دختران و پسران ایرانی به ویژه در تهران ببینی و نیز تاثیر سینمای آمریکا که که به شکل دوبله در سینماها یا تلویزیون ایران نشان داده میشد. این موضوع حتی طرز صحبت کردن فارسی ایرانیها را نیز تغییر داد یعنی آنها سعی میکردند فارسی را با لهجه آمریکایی حرف بزنند و من سعی کردم این تغییرات و تاثیر فرهنگی را در این فیلم نشان دهم.»
به گفته کیمیاوی، اغراق و گروتسکی که در این فیلم می بینید، بازتاب واکنش او به این استحالۀ فرهنگی و زبانی است.
در فیلمهای کیمیاوی، نوعی حسرت از خسران فرهنگها، شخصیتها و جهانهای گمشده یا فراموش شده وجود دارد که بازتاب «ماخولیای جمعیِ» روشنفکران ایرانی دهۀ چهل و گفتمان بومیگرایی و ضد استعماری آنها و ایده بازگشت به خویشتن و اصالتجویی است. به تعبیر جورجیو آگامبن، ماخولیا، شکلی از ایجاد ارتباط با ابژههایی است که دست نیافتنی و یا اساساً ناموجود و غیر واقعیاند. اگر از منظر سینمای اتوپیایی به آثار کیمیاوی نگاه کنیم آنگاه درخواهیم یافت که اغلب فیلمهای او ضمن تاکید بر خسران و ناپدید شدن جهانی اصیل و باشکوه، درصدد احیای جهانی ایدهآل و اتوپیاییاند.
در فیلم «مغولها»، هجوم تلویزیون به روستاهای ایران به همان اندازه تهدید کننده و مخرب است که تلاش ویلیام ناکس دارسی (با بازی درخشان فرخ غفاری) در «اوکی مستر» برای فریب مردم و غارت نفت آنها. اگر تهاجم فرهنگ غرب به جامعه ایران، در «مغولها» شکلی نمادین داشت، در «اوکی مستر»، با صراحت و در قالب یک استعمارگر غربی نفت خوار(ویلیام ناکس دارسی) تصویر شده است.
تأملی در جهانِ فیلمهای پرویز کیمیاوی از مغولها تا اوکی مستر
در «اوکی مستر»، بومیان روستایی با ورود دارسی و هجوم فرهنگ استعماری و محصولات غربی مثل رادیو، تلویزیون، کوکاکولا، همبرگر و پلاستیک، مسخ شده و هویت بومی خود را از دست میدهند. آنها نه تنها سنتها و آداب و رسوم گذشته بلکه حتی زبان مادری خود را هم فراموش کردهاند و به زبان یأجوج و مأجوج حرف میزنند. حتی موذن روستا نیز، اذان را به زبانی غیرقابل فهم که آمیختهای از کلمات بیمعنی انگلیسی است بر مناره ده فریاد میزند. «اوکی مستر»، با اینکه از نظر لحن و سبک، فیلمی غیر رئالیستی، گروتسک و اغراقآمیز است اما در نهایت، بازتاب شرایط و فضای فرهنگی و اجتماعی جامعۀ مسخ شدۀ ایرانِ اواخر دهۀ پنجاه است. جامعهای که پوستۀ ظاهری فرهنگ غرب را جذب کرده و به سرعت ریشههای معنوی و هویت بومی- ملی اش را از دست داده است.
پیرمرد روستایی فیلم «اوکی مستر»، تنها آدم آن روستاست که هویت و اصالت بومی و زبان فارسیاش را حفظ کرده و همانند روستائیان دیگر، در فرهنگ مهاجم غرب که ویلیام ناکس دارسی و سیندرلا، نمایندۀ آناند، استحاله نشده است. و اوست که با شعار «خاک، گل، گندم»، موفق میشود که روستائیان را به هویت اصیلشان ارجاع داده و باعث قیام آنها علیه فرهنگ غرب و نمایندگان آن شود.
طبیعت و فضاهای غیرشهری حضور پرقدرتی در فیلمهای کیمیاوی دارد. جز «مغولها» و «ایران سرای من است» که بخشی از آنها در فضاهای شهری می گذرد، مکان در اغلب فیلم های کیمیاوی، طبیعت و محیطهای روستایی است. در این فیلمها، غالباً محیطی تصویر میشود که نظم و ریتم طبیعی خود را دارد اما از سوی عوامل غیر محیطی و غیر بومی ازجمله ماشین و تکنولوژی مورد تهدید واقع میشود. طبیعتگرایی کیمیاوی نیز به اعتقاد من در راستای گفتمان بومی گرایانه دهۀ چهل ایران و استراتژی بومی گرایان ایرانی و به منزلۀ مقاومت در برابر سلطه و هجوم غرب است که از طریق ماشین (تکنولوژی) اعمال می شود. آل احمد نیز در «غرب زدگی»، ماشین را ابزار سلطۀ غرب میداند و غرب زدگی به نظر او محصول رابطۀ بیمارگونۀ بین صادر کننده ماشین (غرب) و مصرف کنندۀ آن (کشورهای جهان سوم) است. او ماشین را نفی نمیکند بلکه به حضور آن به عنوان ابزار سلطه و هویت باختگی معترض است:
« ما تا وقتی که تنها مصرف کنندهایم، تا وقتی ماشین را نساختهایم، غرب زدهایم… بحث از نفی ماشین نیست یا طرد آن چنان که طرفداران اوتوپی در اوایل قرن نوزدهم میلادی گمان میکردند- دنیاگیر شدن ماشین جبر است- بحث در طرز برخورد ما است با ماشین… حرف اصلی این دفتر این است که ما نتوانستهایم شخصیت فرهنگی-تاریخی خودمان را به دنبال ماشین و هجوم جبریاش حفظ کنیم و مضمحل شدهایم.» (جلال آل احمد. غرب زدگی)
در «اوکی مستر»، شعار «خاک، گل، گندم» که از زبان پیرمرد روستایی میشنویم، به عنوان شکلی از مقاومت در برابر یورش فرهنگ غربی و تکنولوژی به روستا و نیز «بازگشت به خویشتن» مطرح میشود. به گفتۀ کیمیاوی، این شعار، یک نوع دعوت به بازگشت به ریشهها و اصالتها است. به گفته او، در انتخاب این شعار و واژهها هیچ مفهوم سیاسی خاصی مد نظر نبود بلکه تنها برگرفته از طبیعت و زندگی دهقانان روستایی بود.
کیمیاوی در مورد جنبههای تاریخی فیلم «اوکی مستر» گفت: « ویلیام ناکس دارسی در زمان مظفرالدین شاه برای استخراج نفت وارد ایران شد و قراردادی را در این زمینه با شاه ایران در سال ۱۹۰۰ امضا کرد اما من نمیخواستم فیلم تاریخی بسازم چرا که پرهزینه بود و من امکان ساختن فضای دوران قاجار را نداشتم. برای من راحتتر این بود که آن شخصیت را به دنیای امروز بیاورم.»
او در مورد نقش فرخ غفاری در تولید این فیلم می گوید: «فرخ غفاری نه تنها در این فیلم بازی کرد بلکه نقش مهمی در تولید آن داشت. چون سینمای فارسی این فیلمها را نمیخواست و تهیه کننده نداشت اما فرخ غفاری با استفاده از نفوذ و موقعیتی که در تلویزیون داشت، همۀ لوازم و امکانات فیلم را تهیه کرد؛ از جمله بالُنی که ما در فیلم لازم داشتیم و آن زمان تنها در اختیار ارتش بود.»
فیلم «اوکی مستر»، یک سال قبل از انقلاب اسلامی در ایران ساخته شد اما هرگز امکان نمایش عمومی در ایران را پیدا نکرد. به گفته کیمیاوی، بعد از انقلاب، درونمایۀ انتقادی و ضد غربی فیلم مورد توجه مسئولان جمهوری اسلامی قرار گرفت اما آنها از او خواستند که برخی صحنههای فیلم را حذف کرده و برای سیندرلا نیز حجاب اسلامی بگذارد اما او زیر بار این تغییرات نرفته است.
منبع per.euronews
مطالب بیشتر
تأملی در جهانِ فیلمهای پرویز کیمیاوی از مغولها تا اوکی مستر