شاعران جهان

آشنایی با شاعرِ عبری‌زبان: امیر اور

آشنایی با شاعرِ عبری‌زبان: امیر اور

امیر اور از مهمترین شاعران امروز جهان شمرده می‌شود و آثارش به بیشتر از چهل زبان ترجمه شده است. او شاعری لهستانی الاصل است که به زبان عبری می‌نویسد؛ مضامین اصلی اشعار او مذهبی، عرفانی و اشراق‌گرایانه است.

ارزش آثار او در بازنویسی ادعیۀ یهودی و بازآفرینی بخش‌هایی از کتاب مقدس است، او به عرفان‌های شرق در هند و چین و ژاپن هم نیم‌نظری انداخته است و نوعی عرفان جهان‌شمول را در شعر خلق می‌کند.

امیر اور دانش‌آموختۀ الهیات تطبیقی از دانشگاه بیت‌المقدس است و خانواده‌اش از بازماندگان لهستانی هولوکاست هستند. شجره نامۀ خانوادگی او به سلالۀ از حضرت داوود می‌رسد.

دلیل اصلی انتخاب آثار او برای ترجمه نزدیکی شعرش به تصوف و ادبیات عرفانی فارسی بوده است. شعری نظیر «کنار معبد» که خواننده را بی‌وقفه یاد مثنوی می‌اندازد؛ دراویش و گدایانی که در کنار معبدی هستند و از خداوند خواسته‌هایی دارند: آزادی، عشق، محبت، رستگاری و ثروت… و خداوند این هدایا را به کسی می‌دهد که طمع و آز ندارد و گدایی نمی‌کند… یا در روایت‌های دیگرش خواننده به یاد حکایاتی از بوستان و گلستان خواهد افتاد و آثار شیخ شهاب‌الدین سهروردی را بی‌درنگ از نظر خواهد گذراند (دو شعر کمانگیر و خالی) و آخر اینکه در شعرهایی نظیر «سنگ نبشته»، «از درون چشم میمون‌ها می‌نگرم» و «طرح درهم شکستۀ این روئیدن» راوی به جستجوی فلسفی چیستی هستی و چرخۀ کائنات روی می‌آورد و شماری از کهن الگوها را برای خواننده متصور می‌سازد. شعر «امیر اور» پر از تلمیحات و نقل قول‌های مذهبی به روایات «عهد عتیق» است.

از منظر خوانندۀ فارسی زبان شاید بتوان آثار او را در زمرۀ متون حکیمانه، شطحیات و پند و اندرز طبقه‌بندی کرد، متونی که همیشه برای آدمی راهگشایی بوده‌اند که او را از دنیایی زمینی به ماهیتی آسمانی برسانند.

کمانگیر

سیمای من از بادها رهاتر است

تیرهایم از قدم‌هایم آزادتر

وقتی که پیراهنم را می‌شکافم، جامه‌هایم را می‌دَرَم

کلماتم را، سیمای ظاهری‌ام را

از هم می‌شکافم و پاره می‌کنم

آن‌جا در آن بالا

بازی شکاری در نسیم می‌جهد

آسمان گشاده‌ترست از من

می‌شکافم و می‌دَرَم زندگی‌ام را

پشت سر این زندگی

از مغاک تا کوه

چطور به خلأ و تهی رسیده‌ام

در بی‌وزشی باد به این سکوت رسیده‌ام

پرتاب می‌کنم این کمان را

و میان دندان‌هایم

می‌گیرم‌اش.

 

درس‌ها

1

سپیده‌دم است

ای کاش که بیاموزم

زبان پیچیدن شاخه‌ها را در باد

 

2

ای باد بر من بپیچ وُ

بر کلماتم روح بِدَم

 

3

شاخه‌هایم را باز کن

به من بیاموز

بودن درختی را که من‌ام

 

4

از ته خاک تا عطر گل‌ها

وزن بودنم، ایستادنم

زیستنم

 

5

برگ‌ها برمی‌خیزند

و بر زمین می‌ریزند

من هم چنین می‌کنم.

 

منبع

زبان منشوری‌ست

گزیدۀ شعرهای امیر اور

ترجمه رزا جمالی

نشر مهر و دل

آشنایی با شاعرِ عبری‌زبان: امیر اور

مطالب بیشتر

1. آشنایی با محمد الماغوط و سروده‌هایی از او

2. نگاهی به شعرهای برتولت برشت

3. انواع عشق در اشعار نزار قبانی

4. گلدان شکسته سولی پرودوم (از یحیی دولت‌آبادی تا شاملو)

5. آشنایی با والت ویتمن

 

 

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

1 روز ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago