دیوان شرقی گوته و ارادت عمیق به حافظ نوشتۀ بهاءالدین خرمشاهی
این نکته جزو اطلاعات عمومی همۀ اهل شعر و کتاب است که گوته در جنب چندین و چند دفتر و دیوان شعر، یک دیوان هم به نام دیوان شرقی دارد. او این دیوان را در پاسخ به شرق اسلامی، به ویژه شعر و ادب فارسی، و خصوصاً شعر حافظ سروده است. پیشتر از آنکه گوته با ترجمۀ آلمانی دیوان حافظ آشنا شود با فرهنگ شرق_ به ویژه ایران، اسلام/عربی، و چین_ از طریق تحقیقات و ترجمههای مستشرقان اروپا، و نه فقط آلمانی، آشنا بود. او معلقات سبع را از طریق ترجمۀ انگلیسی میشناخت و حتی بخشهایی از آن را در شرح و حواشی دیوان شرقی آورده است. با قرآن کریم_ همانند عهدین/ کتاب مقدس که با آن آشنایی عمیق داشت_ از طریق ترجمۀ مگرلین و مفاهیم و اندیشههای اصلی آن، شناخت و انس پیدا کرده بود. در دیوان شرقی «قصۀ اصحاب کهف» (خفتگان هفتگانه)، «حوری و شاعر» و «خدای ابراهیم و محمد (ص)» همه برگرفته از قرآن مجید است.
او تعلق خاطر خاصی به پیامبر اسلام داشت. از زندگینامهها یا سیرۀ نبوی که مستشرقان اروپایی (اعم از آلمانی) دربارۀ حضرت رسول (ص) نوشته بودند خبر و در این زمینه نظر داشت. چنانکه طرح نوشتن یا سرودن نمایشنامۀ مفصلی را دربارۀ پیامبر اسلام ریخته بود. کتابی به نام نغمۀ محمد سروده بود که در مجموعۀ آثارش، به صورت مستقل به طبع رسیده است. همچنین با ناپلئون به تفصیل دربارۀ پیامبر اسلام گفتوگو کرده بود، و ناپلئون که در این باره با گوته موافقت و همفکری داشت از تراژدی منحطی که ولتر به نام «تراژدی محمد» نوشته بود، و این «فاتح بزرگ» [=به تعبیر ناپلئون] را به استهزاء گرفته بود، به تخفیف و تخطئه سخن گفت.
این هم گفتنی است که گوته با خط و تا حدودی زبان عربی_ در جنب چندین زبانی که میدانست: انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، لاتین، عبری_ آشنایی داشت. چنانکه کلمۀ مقدس «بسم الله الرحمن الرحیم» و نام معادل عربی عنوان دیوان شرقی را به خط خود به صورت الدّیوان الشرقی للمولّف الغربی نوشته است. و مدتها در نسخۀ خطی قرآن که رهاورد اتفاقی سربازی مسلمان_ از مسلمانان اسپانیا_ در سپاه ناپلئون بود که شهر محبوب او وایمار را تصرف کرده بودند، تأمل و کمابیش، شاید به مدد ترجمۀ آلمانی و ترجمههای اروپایی دیگر، مطالعه میکرد.
گوته غیر از ادب فارسی، به فرهنگ و ادیان ایران باستان هم تعلق خاطر داشت، به ویژه دربارۀ آیین مهر/ میترا و مهرپرستی که اتفاقاً با شیفتگی ژرف و شگرف او به خورشید، در جنب همۀ مظاهر و پدیدههای طبیعت، به نوعی همسویی و وفاق داشت. یوهان کریستف بورگل اسلامشناس، ایرانشناس و حافظپژوه، استاد دانشگاه برن سوئیس مینویسد: «در سالهای 1812 و 1813 برگردان آلمانی دیوان حافظ برای نخستین بار در دو مجلد [در وین] به چاپ میرسد [=رسید]. مترجم این اثر یوزف فُن هامرپورگشتال است؛ شرقشناسی اهل وین، مترجم دربار اتریش و سفیر سابق این کشور در استانبول. در سال 1814، گوته با این کتاب آشنا شده، شیفتۀ آن میشود. او در حافظ نبوغی همتای خود و در بدو امر نبوغی والاتر از خود میبیند. در دفتر خاطرات وی، تأثیر حافظ بر او چنین نگاشته شده است:
«اگرچه پیشتر، از این شاعر بزرگ، اینجا و آنجا مطلبی میخواندم و چیزی قابل ملاحظه نمییافتم، لیک اکنون اشعار او در کنار هم آنچنان بر من تأثیر گزارده است که مجبورم برای بقای خود به گونهای خالقانه دست به قلم ببرم.» «ثمرۀ این برخورد خالقانه، دیوان شرقی اوست… دیوان شرقی محصول مشغولیت ذهنی گوته با این منابع [منابع اسلامی/ ایرانشناسی متعددی که او مطالعه میکرده] بوده است که در هیأت نهاییاش منحصر [و محدود] به حافظ نمانده، بلکه تمامی آنچه را در بردارد که ذهن گوته از شرق ایرانی و اسلامی میتوانسته است تأثیر پذیرد. با این وجود، حافظ که نخستین انگیزۀ تألیف دیوان شرقی به شمار میرود، در محور اصلی باقی ماند. گوته بخشهای نخست این مجموعه را «به حافظ» مینامد و عنوان کنونی دیوان را بعداً برمیگزیند. حافظ تنها شاعری است که فصلی از دیوان شرقی به نام اوست. از حافظ بیش از هر شاعر دیگر در دیوان شرقی سخن میرود، و کسی نیست که این چنین مورد تحسین گوته قرار گیرد. شیفتگی گوته تا بدان حد میرسد که میگوید:
«حافظا، این چه جنون است با تو یکسان بودن» او در قطعۀ تقلید به حافظ میگوید: «حافظا، دلم میخواهد از شیوۀ غزلسرایی تو تقلید کنم. چون تو قافیه پردازم و غزل خویش را به ریزهکاریهای گفتۀ تو بیارایم. نخست به معنی اندیشم و آنگاه بدان لباس الفاظ زیبا پوشم… دلم میخواهد همۀ این دستورها را به کار بندم تا شعری چون تو، ای شاعر شاعران جهان، سروده باشم.»
منبع
ذهن و زبان حافظ
بهاءالدین خرمشاهی
نشر ناهید
چاپ هشتم
صص 289-292
مطالب بیشتر
دیوان شرقی گوته و ارادت عمیق به حافظ نوشتۀ بهاءالدین خرمشاهی
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…