اشعاری از ویلیام باتلر ییتس؛ ترجمه، بازسرایی و صدا: رُزا جمالی
1) دریانوردی به سمت بیزانس
اینجا سرزمینی برای مردی پیر نیست
جوانان در کنار هماند
و پرندگانی در درختان
نسلی رو به مرگ در آوازهایش
قزلآلایی که به زمین میافتد
دریاهایی از گورماهیها
گوشتی از ماهی یا ماکیان
در تمام طول تابستان حکمرانی میکند
آنچه به فرزندی پذیرفته شده است
به دنیا میآید
و میمیرد
تمام آنچه که در آن موسیقی جسمانی نهفته است
غفلت است
بنایی تاریخی از خردی بیزمان
2)
مردی پیر که تحفهای ناچیز است
مگر لباسی ژنده آویخته بر عصایی
روحیست که دست میزند
و آواز میخواند
و بلندتر میخواند
بر پارگیهای لباس فانیاش
و نه مدرسۀ آوازها که درسهایش
بناهایی با عظمت منحصر به خویش
پس من در دریاها راندم
و به شهر مقدس بیزانس رسیدم
3)
مریمیهای ایستاده بر آتشی مقدس خداوند
همچنانکه بر کاشی طلایی رنگ دیوارها
که از آتش مقدس میآید
در روحی خبیث
و آنها استادانِ آواز من بودهاند
آنها قلب مرا به تحلیل میبرند
و با خواهشها بیمار میکنند
آن را به جانوری رو به مرگ میبندند
و او نمیداند که این چیست
و مرا احاطه میکند
و به نیرنگ ابدیت میبرد
4)
زمانی بیرون از طبیعت
من هیچوقت شکل جسمانیام را
از طبیعت نخواهم گرفت
اما این شکلیست که طلاسازانِ یونانی
از کوبیدن طلا و لعاب آن میسازند
که این امپراتور خوابآلوده را بیدار نگهدارند
به روی شاخۀ طلایی بگذارند که آواز بخواند
به زنان و مردان بیزانس که چه گذشتهست
در حال گذار است
و یا خواهد آمد
5) صورتکهایی جدید
اگر شما که پیر شدهاید
اولینِ مردگان بودید
نه درخت کاتارپا و نه زیزفون مُعطر
اگر پاهای زندهام را بشنوید
یا قدمهایم را
جایی که پرداختهایم
و دندانهای زمان را خُرد خواهیم کرد
بگذار صورتکهای جدید
با ترفندهایی که خواهند داشت
بازی کنند
در اتاقهایی کهنه
شب میتواند بر روز پیشی بگیرد
سایههامان در پرسهای
شنهای باغ را سُست میکنند
این زیستن سایهوارتر از آنهاست
6) چرخ
زمانی که زمستان است
بهار را فرامیخوانیم
و در تمام طول بهار
تابستان را میخوانیم
انبوه حلقههای پرچین
اعتراف میکنند که زمستان بهترین است
همه چیز خوب نیست
چرا که بهار نیامدهست
کسی نمیداند که چه خون ما را میآزارد
که چیزی جز آرزوی گور نیست
7) لیدا و قو
ضربهای به ناگهان
بالهای بزرگ چه به هم میکوبند
بر فراز سر لیدا که یله میرود
او ساقهایش را مینوازد
با شبکههایی تاریک
پسِ گردن لیدا گرفتار در منقار قوست
قو سینۀ بیپناه او را بر سینهاش میفشارد
ساقهای مست و ولنگارش
چطور آن انگشتهای مبهمِ ترسان
شکوه بال و پرش را در خود میفشارد
در آن هجوم سفیدرنگ چطور
آن قلب عجیب جایی که قرار میگیرد، میتپد
لرزهای در کمرگاه آبستنش کرده
دیواری شکسته سقفی و برجی سوزان
و آگاممنون مرده است
اینچنین پیچیده درهم
مقهور در خون سنگدل هوا
چگونه کوه داناییاش قو را پس زد
درست قبل از اینکه قو به زمین بیندازدش
دربارۀ کتاب لبه (منبعِ این اشعار)
«گزینهای از شعر امروز انگلیسیزبان» با گزینش، ترجمه و بازسرایی رُزا جمالی منتشر شد.
کتاب «لبه» در ۹۸ صفحه با قیمت ۱۸ هزار تومان توسط انتشارات مهر و دل به چاپ رسیده است.
در معرفی «گزینهای از شعر امروز انگلیسیزبان» آمده است:
این کتاب آنتولوژی شعر انگلیسیزبان است که توسط شاعر معاصر رُزا جمالی گردآوری، ترجمه و بازسرایی شده است. این مترجم به زبان مقصد توجه فراوانی داشته است و سعی کرده از ترجمهپذیرترین شعرها انتخاب کند. شاعرانی که در این کتاب گرد آمدهاند عبارتند از:
سیلویا پلات، تد هیوز، ویلیام باتلر ییتس، هنری ودزورث لانگ فلو، اما لازاروس، آدرین ریچ، راجر مگاف، آلن گینزبرگ و سولماز شریف.
همچنین مترجم در مقدمه کتاب نوشته است:
در گزینش و ترجمه این آثار مضامین و یا دوره خاصی مورد توجه مترجم نبوده است؛ بلکه تنها ترجمهپذیری آثار و ملموس بودن آنها برای خواننده ایرانی در نظر گرفته شده است. طیفی از شاعران که در این کتاب گنجانده شده از کشورهای آمریکا، انگلستان و ایرلند انتخاب شدهاند و از جریانهای مختلفِ شعری برگرفته شدهاند و بیشک از برجستهترینها به شمار میروند.
منبع ایسنا
اشعاری از ویلیام باتلر ییتس؛ ترجمه، بازسرایی و صدا: رُزا جمالی
مطالب بیشتر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…