آی عشق آی عشق چهرۀ آبیات پیدا نیست…
همه
لرزش دست و دلم
از آن بود
که عشق
پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد
آی عشق آی عشق
چهرهی آبیت پیدا نیست
و خنکای مرهمی
بر شعلهی زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
آی عشق آی عشق
چهرهی سرخت پیدا نیست
غبار تیرهی تسکینی
بر حضور وَهن
و دنجِ رهایی
بر گریز حضور
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزهی برگچه
بر ارغوان
آی عشق آی عشق
رنگ آشنایت
پیدا نیست
منبع
آی عشق آی عشق چهرۀ آبیات پیدا نیست…
انتشار سه شعر از آیدا گلنسایی در مجلۀ braidedway امریکا لینک مطالعۀ اشعار: https://braidedway.org/lumina-trilogy/
گوستاو فلوبر از نگاه ماریو بارگاس یوسا ترجمۀ منوچهر یزدانی: قرن گذشته بود. روزی که…
رمانِ مسئلهی اسپینوزا اثر اروین یالوم: سه روایت متفاوت از «در خانه بودن»! آیدا گلنسایی:…
یاسمن انصاری، منتقد و مترجم در نگاهی به «سهگانه قاهره» به عنوان مهمترین اثر…