خورده… شهور: سالها و ماههای بسیاری خوردهای (فراوان عمر کردهای). («شهور» جمع کلمۀ عربی «شهر» است به معنی «ماه».)
مخمور: خمار (صفت کسی است که پس از مستی دچار دردسر و کسالت میشود.)
منشور: فرمان حکومت یا منصب و مقام
تا به پیشت…فجور: تا گناهکاری دیگر ندیم و همراه تو باشد، فسق و فجور تو بهتر و بیشتر صورت میگیرد.
یات: یا تو را
سرای غرور: خانۀ فریب (کنایه از دنیا)
معدن سور: جایگاه شادی
گُرگین: پهلوان ایرانی شاهنامه، پسر میلاد.در افسانهها بنای شهر گرگان را به گرگین نسبت میدادهاند.
شاپور: فرزند اردشیر ساسانی، ملقَّب به شاپور اول، میگویند شهر نیشابور را او بنا نهاد.
موکَّل: گماشته
دُهور: جمع «دَهر»؛ روزگاران
حنظل: هندوانۀ ابوجهل که تلخ و بدمزه است.
کژور: ریشۀ گیاهی تلخ
فُطور: جمع «فَطر» به معنی شکستگی و شکاف. مضمون بیت اشاره است به این آیه: «الّذی خَلَقَ سَبع سمواتٍ طباقاً ما تَری فی خَلقِ الرحمن من تفاوتٍ فَارجع البَصَر هل تَریَ من فُطورٍ.» (3:67)
مر چرا بایست: برای چیست
گزدُم: کژدُم؛ عقرب
بوزِنگان: بوزینهها
طَهور: طهارت کردن
هِندباج: گیاهی تلخ که به فارسی کاسنی گویند.
عالمی…مستور: عالَمی دیگر وجود دارد که از چشم جاهلان بسیار زیاد پنهان است. («سخت نیکو» مجموعاً قید است به معنی بسیار زیاد؛ فراوان.)
اندر او …نَفور: در آن عالَمی که از چشم جاهلان سخت پنهان است، انسانها به شکل جانوران نمودار میشوند و از اهل علم گریزاناند.
غرض…قشور: غرض خدا از آفرینش انسانها همین حکما و دانایان هستند؛ و آن مردمان بیارزش دیگر خس و خاشاک و پوستاند. («قشور» جمع «قشر» است، پوست.)
غُمر: احمق؛ بیتجربه؛ کارناآزموده
عُصفور: گنجشک
حَنوط: دارویی که مرده را با آن معطر کنند.
زبور: کتاب مقدس حضرت داود (ع)؛ مزامیر
صور: شیپوری که چون در آن بدمند مردگان زنده میشوند و قیامت بر پا میگردد. مضمون بیت اشاره دارد به این آیه: « و نُفِخَ فیالصور فَصَعِقَ مَن فیالسموات و مَن فیالارضِ الّا مَن شاءَاللهُ ثمّ نُفِخَ فیه اُخری فاذا هم قیامٌ ینظُرون» (68:39)
عند…کافور: اشاره است به این آیه: « انّ الابرارَ یَشرَبون من کأسٍ کانَ مِزاجُها کافورا» (5:67)
نُشور: برانگیختن؛ زنده کردن
مضمون بیت اشاره است به این آیه: « و عندَهُ مفاتحُ الغیب لا یَعلَمُها الّا هو و یعلَمُ ما فی البرّ و البحر و ما تَسقُطُ مِن ورقهٍ الّا یعلَمُها و لا حَبّهٍ فی ظلماتِ الارضِ و لا رطبٍ و لا یابسٍ الّا فی کتابٍ مبین» (59:6)
وَیل و ثُبور: اشاره است به دو آیه از قرآن: « و قالوا یا وَیلَنا هذا یومُالدین (و گفتند وای بر ما، این است روز جزا)» (20:38) و «لا تَدعُوا الیومَ ثُبوراً وَادعوا ثبوراً کثیراً (امروز یک بار هلاک خود را مخواهید و بسیار هلاک خود را بخواهید.)» (14:25).